صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چشم انداز صلح و بقای افغانستان

-

چشم انداز صلح و بقای افغانستان

طبیعی است در هر جامعه¬ی که جنگ و نا امنی وجود داشته باشد، در آن جا رنج، مرارت و بی ثباتی وجود دارد. مردم افغانستان جنگ، انتحار و بی ثباتی را با تمام وجود آزموده و اکنون نیز درگیر این آفت های اجتماعیست. برای افغانستان و برای تمام شهروندان این سرزمین آمدن صلح و ثبات در کشور یک آرزوی عظیم است. صلح خواسته¬ی هر افغانستانی است و از آمدن صلح مصررانه استقبال می نماید. با تأسف صلح و صحبت از پروسه¬ی صلح در میان مردم افغانستان وضاحت ندارد و از این جهت است که این تمایل زیبا و انسانی در کشور با شک و تردید های همراه است. این تردید ها از آنجایی بر می خیزد که مخالفین مسلح نظام در تقابل با مطالبات مردمی قرار دارد و با لجاجت های بی پشینه دست از شرارت ها و کشتار های مردمی بر نمی دارد. در جوامع دارای منازعه در جهان، معمول بوده است که گام اول رفتن به صوب صلح آتش بس و قطع جنگ است. در حالیکه در افغانستان در این فصل این نخستین گام برداشته نشده است و حتی جنگ و ناامنی از جانب گروه طالبان تشدید گردیده است. نکته دیگر خواست های یک جانبه نگرانه و انحصار خواهانه-ی که راجع به صلح مطرح می گردد با مطالبات اکثر قاطع مردم افغانستان همسانی نداشته و ندارد.  
مردم افغانستان دقیقا بیاد دارند و تجربه تلخ فروپاشی نظام را چندین بار با بهای مهلک، دیده است. انقطاع سیستم سیاسی منتج به هرج و مرج های می شود که بار بار در افغانستان دیده شده است. تاریخ افغانستان مملو است از این گونه حوادث که در پی بی ثباتی سیاسی در کشور آمده بود. نکته های تاریخی بایست راهنمای دقیق باشد برای موفقیت پروسه صلح. اینکه صلح در افغانستان یک اولویت است، کسی تردید ندارد، اما هراس از اینکه صلح بهانه¬ی شود برای بی ثباتی سیاسی و از بین بردن نظم موجود سیاسی، وجود دارد. زیرا نبود صداقت در پالیسی های گروه طالبان دیده می شود. طالبان اگر وطن دوست و اعتقاد به آرامش در افغانستان هستند چرا از آتش بس و کشتار مردم و تداوم حملات نظامی در گوشه و کنار کشور دست بر نمی دارد؟ موضوع دیگر، طالبان اگر باور دارد که حکومت برای مردم است و مردم باید در سرنوشت شان دخالت داشته باشد، پس چرا با میکانیزم روشن و قابل قبول جامعه جهانی و مردم افغانستان تن نمی دهد؟ از سوی دیگر طالبان پروژه است و جنگ افغانستان جنبه های مختلفی دارد. تا تمویل کنندگان این پروگرام رضایت به خاتمه جنگ ندهد، مشکل است که معضلات افغانستان راه حل پیدا نماید.
همچنان که ذکر شد جنگ در افغانستان پهلوی های آشکار و پنهان داشته/ دارد، به همان تناسب صلح افغانستان نیز از جنبه های مخفی و آشکاری برخوردار است. جریان های سیاسی در داخل کشور که اغلب خواست مردم افغانستان را به نحوی انعکاس می دهند در جبهه¬ی جمهوریت خواهی و حفظ ارزش های انسان محور و قانونی قرار دارد، لایه های سیاسی متفاوت را در سطح ملی شکل می دهد. دولت نیز بخشی بزرگ از این جبهه را تشکیل می دهد. این ها به صورت واضح در پی قطع جنگ و آمدن صلح در افغانستان است. اما افغانستان با مدل قابل قبول مردم و جامعه جهانی مطمح نظر است. افغانستان دارای قانون اساسی، نظام مردم سالار و همه شمول، ضمانت کننده افغانستان آینده است که این را دولت و اکثر جریان ها و احزاب سیاسی در افغانستان خواهان است. در تقابل این دیدگاه گروه طالب قرار می گیرد. آنچه که تا هنوز از آدرس طالبان دیده شده است، انحصار گرایی، قانون گریزی و تعبیه نظام ضد مردمی است. نظام سیاسی که خواسته های اصلی مردم را در افغانستان مد نظر نداشته باشد و از همه شمول بودن خود را تهی بداند، نظام جبریست و شیوه¬ی مخوف و ظالمانه راهکار آن را تعیین خواهد کرد.
جهت های جنگ افغانستان در سطح منطقوی نیز قابل تحلیل است، زیرا جنگ افغانستان با تأسف قریب به نیم قرن است که جریان داشته و این فضا فرصت دخالت را برای بعضی کشور های منطقه فراهم آورده است. لذا نگاه این حلقه سیاست به مشکلات افغانستان مهم است. در شرایط کنونی افغانستان همسوی این عناصر با منافع بزرگ افغانستان در راستای آمدن صلح کاریست با اهمیت. از این جهت تا حدی خوشبینی ها بوجود آمده است، کشور های منطقه از چشم انداز صلح در افغانستان حمایت می کند، تا در پرتو آن ثبات سیاسی و بقای افغانستان حفظ گردد. این موضوع ارزشمندیست برای مردم افغانستان. علاوه بر سطح منطقوی، جنگ افغانستان در سطح بزرگ جهانی نیز دارای ریشه های بوده است. رقابت های قدرت های بزرگ به صورت اغلب در معضلات افغانستان رگه های شان دیده شده/ می شود. تفاهم و همسوی این قدرت ها در موضوع افغانستان از اهمیت بالای برخوردار است و تأثیرگزاری خاصی بر شرایط در افغانستان می تواند داشته باشد. به همین خاطر پروسه صلح افغانستان متکی است به صداقت و کارکرد صادقانه در سه سطح با ضمانت قوی سازمان ملل متحد.
پروسه صلح در افغانستان و صداقت جهانی؛ ایالات متحده امریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا عناصر اصلی در سطح جهانی است که در امر تثبیت پایه های صلح در کشور نقش بارز را می تواند داشته باشد. این قدرت های جهانی در این نکته با هم تفاهم دارد، تروریسم مشکل برای تمام مردم جهان است. نظام های سیاسی با دیدگاه افراطیت به یقین زمینه ساز است برای تربیت تروریسم و تقویت تروریستان در دنیا. بنابراین، برای داشتن دنیای عاری از خشونت و ترور و کشتار مردم، این قدرت ها بایست از نظام های معتدل، مردم سالار و قانون گرأ حمایت نماید. نظام سیاسی دموکراتیک با ترویج و نهادینه سازی ارزش ها و روحیه انسان دوستانه جؤی را خلق خواهد نمود تا در آن فرصت کمتر برای ترویج افراطیت مهیا شود. اینکار ضمانت امنیت را در سطح جهانی تا حدودی به عهده دارد. پس! مسؤلیت قدرت های بزرگ است که صادقانه در راستای آمدن صلح و آرامش در افغانستان گام بردارد و در این فصل افغانستان با نظام مردم سالار را قاطعانه حمایت نماید.
بخش مهم دیگر در پروسه صلح افغانستان صداقت منطقوی است. همچنان که منطقه به گونه¬ی در قضایای نیم قرن اخیر افغانستان دخالت داشته است در موفقیت پروسه صلح مردم پسند و قابل قبول منطقه و جهان در افغانستان نقش اساسی می تواند داشته باشد. افغانستان صلح آمیز و بدون جنگ منطقه¬ی بدون خشونت را سبب می گردد. این مسله واضح است که نا آرامی و تداوم جنگ در افغانستان به سود هیچ یکی از کشور های منطقه نبوده، بلکه منطقه امن مستلزم این است که در افغانستان نیز جنگ و کشتار و نا امنی قطع گردد و صلح به موفقیت برسد. اینکار زمان امکان رسیدن به موفقیت را دارد که کشور های منطقه و همسایگان افغانستان به صورت قاطع و صادقانه در کنار مردم افغانستان در راستای تأمین صلح سراسری بیستد. جای خوشی است که تا حدودی همسوی در این قسمت میان کشور های منطقه بوجود آمده است و اعلان شده است که از پروسه صلح افغانستان با محوریت مردم و نظام های مردمی در افغانستان حمایت می کنند.
لایه سوم، پروسه صلح افغانستان و صداقت در سطح ملی است. جریان های ذی دخل در مسایل سیاسی افغانستان باید این جسارت و وطن دوستی را در برابر سرنوشت مردم خویش به نمایش بگذارد. گروه های طالبان نیز اگر خود را متعلق به افغانستان و از میان مردم افغانستان می دانند و به آرامی و قطع کشتار مردم افغانستان متعهد هستند به پروسه صلح در کشور صادقانه گام بردارند. ارداه¬ی صلح خواهی و دوری از ذلالت که جنگ برای جامعه به ارمغان میآورد نزد گروه طالبان اگر وجود داشته باشد؛ باید با روحیه صادقانه نسبت به صلح به صورت عملی تثبیت گردد. لذا این سطح به عنوان متغییر های هستند که می توانند روی یکدیگر تأثیر گذاشته و به صلح افغانستان کمک نماید.
مردم افغانستان صلح فراگیر و مبتنی بر ارزش های انسان دوستانه و توأم با آزادی های ارزشمند و اسلامی پسند را در جامعه خواهان است. تداوم جنگ و کشتار مردم در افغانستان از دیدگاه مردم عمل است در ضدیت با عزت انسانی و اسلامی.

دیدگاه شما