صفحه نخست » مقالات » جمهوریت و حمایت ملی و بین المللی - بخش اول
جمهوریت و حمایت ملی و بین المللی - بخش اول
- مهدی بابک
نظامهای سیاسی همه شمول و منعطف کاراترین نظام سیاسی است که در جوامع جنگ دیده و دچار بحران، میتواند در همبستگی و ساماندهی نیروی ملی نقش بازی نماید. چهار دهه جنگ و نا بسامانی سیاسی در افغانستان تار و پود نظم را در این کشور از بین برده است. از سوی دیگر در جوامع کثیر القومی و تشتتهای ناشی از سمت گیریهای دوران جنگ، یگانه نظام سیاسی جمهوریت است که میتواند جو سیاسی تا حدودی همه شمول را به میان آورد. نظام جمهوری با میکانیزمهای روشن دموکراتیک و مبتنی بر قانون، بی نظمیو هرج و مرج را میرباید و با منطق روشن و شیوههای قابل قبول برای همه ساختار سیاسی شکل پیدا میکند و کار گزاران از شیوه انتخابات قدرت سیاسی را در جامعه فراه میگیرد. این روش مناسب ترین حالتی است برای پیوند زدن پراکندگیهای ناشی از چند دهه جنگ افغانستان که خوشبختانه در این دو دهه اخیر آزموده شده است .
افغانستان در بیست سال اخیر به یک دستآورد بی پیشنه رسیده است، آن اینکه ساختار سیاسی مبتنی بر قواعد و مقررات قانون حاکمیت را در افغانستان تعیین میکند. این فضای نو فرصتهای بی نظیر را برای تودههای مردم افغانستان بوجود آورده است. این چانسها را میتوان به موجودیت نظام سیاسی ربط داد؛ یعنی نظام جمهوریت این ظرفیت را دارد که در موجودیت آن از آزادی بیان، آزادی تفکر و اندیشه، آزادی شغلی، حقوق بشر و حقوق زن صحبت شود و در راستای تحقق آن کار عملی نیز صورت گیرد، ولو خیلی کمرنگ باشد. افغانستان در بیست سال گذشته این نتیجه را بدست دارد و از آن حمایت ملی میشود .
برخلاف نظام جمهوریت، دیدگاه مردم نسبت به نظامهای سیاسی دیگر، بسیار روشن است و از آنان خاطرههای تلخی را بیاد دارد. مطالعه اجمالی تاریخ افغانستان این واقعیت را به صورت کامل متبارز میسازد که نظامهای سیاسی دیگر نمیتواند بر مشکلات موجود افغانستان فایق آید. مردم افغانستان حکومتها و دولتهای متعدد با زیر بنای فکری مختلف را تجربه نموده اند. شوربختانه هیچ کدام شان نتوانستند آن گونه فضای انسانی که مردم افغانستان سزاوارش است مهیا سازد. گرچه نظام جدید سیاسی در این بیست سال نیز مشکلات عدیده¬ی داشته و دارد؛ اما جو عمومیناشی از موجودیت این نظام، فرصتی بزرگیست برای تمام شهروندان و اقشار مختلف مردم افغانستان. بنابراین نظام سیاسی مبتنی بر آرای مردم و قانون اساسی، در کشور ظاهرا بی بدیل مینماید. از این جهت جمهوریت خواست همه مردم افغانستان و مورد حمایت مردم در سطح ملی است .
در سطح کشور، هر تجمعی سیاسی که مطابق قانون اساسی وجود دارد و فعالیت میکند یا جدیدا شکل پیدا میکند در کلیت نظام جمهوریت با همه مردم افغانستان همنوا میباشد. به یقین اختلاف نظرهای وجود دارد که بیشتر در نحوه و سازماندهی نیروها در ساختار نظام جمهوریت صحبت دارند، اما کلیت نظام جمهوریت با سازکارهای دموکراتیک آن مورد قبول و حمایت همه طرفها و جریانهای سیاسی در کشور است. در هر نشست سیاسی که صحبت از مدیریت افغانستان به میان میآید، مردم حمایت قاطع نسبت به جمهوریت از خویش ابراز میدارد. این بر میگردد به درک دقیق سیاست پیشگان افغانستان از درسهای تاریخ این سرزمین. جمهوریت ظرفیتهای اساسی را در جامعه میتواند خلق کند، تا در آن همه مردم افغانستان خود را سهیم و شریک در سرنوشت خود محسوب بدارد .
نظام جمهوریت مورد حمایت زنان افغانستان است. زنان نیم پیکر این جامعه را تشکیل میدهند و حق دارند از حقوق و امتیازات انسانی و فرصتهای ارزشمند در جامعه برخوردار باشند. جمهوریت چتر عمومیسیاسی و اجتماعی را میگستراند، تا در آن زنان بتواند درس بخواند، از حق کسب تعلیم محروم نشود. زنان به عنوان عنصر فعال و مثبت در جامعه آزادی شغلی داشته باشند. زنان حق کار در بیرون از خانه را با فضای کاملن انسانی مطابق قانون بدست داشته باشند و از این حق شان در جهت تأمین احتیاجات مالی و کمک به خانوادههای شان استفاده نمایند. زنان دوشادوش مردان در آبادی جامعه و زدودن فقر و نا بسامانیها اجتماعی فعالیت کنند. حق داشته باشند مالک اموال خویش باشند. زنان حق دارند رأی دهند و در پروسههای بزرگ ملی شرکت نموده و در مناصبهای مهم دولتی انتخاب شوند و دهها موارد دیگر. این فرصتها در موجودیت نظام سیاسی جمهوریت با استوانههای دموکراتیک و قانون سالار قابل تعریف است. با این وصف زنان افغانستان از بودن جمهوریت با شاخصهای انسان محور آن حمایت میکنند، زیرا به نفع همه و به خصوص به نفع زنان در کشور است .
افغانستان کشوری است دارای اقوام و گروههای اجتماعی مختلف، حقوق اساسی این اقلیتهای قومیو گروههای اجتماعی در افغانستان منوط است به مدیریت بزرگ سیاسی؛ مدیریت کلان سیاسی را نوع نظام سیاسی مشخص میسازد. جمهوریت به عنوان نظام سیاسی که زیر ساختها و میکانیزمهای اصلی قدرت را معین میکند این فضا را ترسیم خواهد کرد تا در آن حقوق اقلیتهای قومیو اجتماعی احترام گردد. از لحاظ اینکه در جمهوریت موضوع شهروندی بحث اصلی است، و باید امکانات طوری مدیریت شود تا از آن به نفع همه شهروندان استفاده گردد. این حالت را نظام جمهوریت میتواند در جامعه شکل دهد، زیرا این نوع نظام سیاسی احترام به جمهور را مبنای کار خویش میداند و بر اساس قانون مکلف است به همه شهروندان یک سرزمین با دید قانونی و یکسان نگاه داشته باشد. در این صورت، نظام سیاسی جمهوریت مورد حمایت اقلیتها و تمامیشهروندان و عامه ی مردم افغانستان است .
آزادیهای ارزشمند و انسان محور در جامعه، جز خواستهای بنیادین انسانهای امروزیست. جامعه افغانستان از این رویه عمومیبدور نمیتواند باشد. آزادی بیان، آزادی در کسب علم و دانش، آزادی رسانهها، آزادی در انتخاب نحوه زندگی، آزادی در محل زندگی، آزادی شغلی و آزادیهای که مطابق قانون و مقرارات و ارزشهای فرهنگی و هنجارهای متعارف ملی و محلی، افراد میتوانند از آن برخوردار شوند، در شرایط امروزی جز حقوق افراد محسوب میشود. این آزادیها را در جامعه افغانستانی برای همه مردم افغانستان چه نوع نظام مدیریتی و سیاسی میتواند زمینه ساز و حامیباشد؟. این آزادیها را مردم میخواهند و دوست دارند و توقع دارند که نظام سیاسی حاکم بر افغانستان به تمامیآنان احترام داشته باشد. جمهوریت چنین فضای را میتواند خلق نماید و آن را مطابق به قانون نیز مدیریت بکند. اما نظامهای سیاسی که بیشتر در گذشته تاریخ معاصر افغانستان بوده است، هرگز این ظرفیت و قابلیت را نداشته و ندارد. بخصوص نظامهای منحط و تحجر گرا که از بنیاد با اکثر این آزادیها در جامعه در تقابل ذاتی قرار دارد. یا نظامهای قبیله سالار و دیکتاتور که همانند گروههای افراطیت، بخشی از این آزادیها را برای عامه مردم در تضاد با منافع و اقتدار شان میبیند .
حق انتخاب شدن و انتخاب کردن یا گرفتن اقتدار از بستر مردمی، توسط شیوههای روشن مانند انتخابات که در آن نقش عامه مردم برجسته و تعیین کننده باشد، در نظام سیاسی جمهوریت قابل تعریف است. جمهوریت این قابلیت را میتواند ایجاد نماید که مردم افغانستان در سرنوشت سیاسی شان دخیل و سهیم باشند. دقیقا عامه¬ی مردم افغانستان همین نکته را خواهان است که در تعیین سرنوشت سیاسی کشور شان سهم اساسی و قوی داشته بگیرند. این موضوع را جز حقوق اساسی شان میدانند و در ایجاد دولت بر بنیاد رأی مردم تمایل دارند. از دیدگاه مردم افغانستان اینکه سازمان سیاسی از رأی مردم مشروعیت و مقبولیت خویش را اخذ نماید یا اصل پنداشته میشود، زیرا مردم در افغانستان همواره در حاشیه و محکوم به تعیین سرنوشت از جانب افراد یا گروهی خاص بوده است و این تجربه کاملن ناکام تاریخی است. بنابراین مردم افغانستان شیوههای دموکراتیک را در احیای دولت و حاکمیت، یک شاخص مؤثر و مورد قبول همه میداند. این روند در نزدیکی مردم و از میان بردن تشتتهای اجتماعی و گروهی در افغانستان ارزنده است و خوب است که در نظام جمهوریت این سازکار وجود دارد؛ لذا از این جهت نیز جمهوریت مورد حمایت مردم در سطح ملی است... ادامه دارد
دیدگاه شما