صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

صف جمهوریت، صف مردم افغانستان است

-

صف جمهوریت، صف مردم افغانستان است

وقتی به تاریخ افغانستان نیک نگرسته شود، این واقعیت به تمام قد آشکار است که مردم افغانستان در درازای تاریخ خویش بیشترین قربانی ها را متحمل گردیده است. تغییرات سیاسی و دگرگونی های ناشی از مدیریت سیاسی، همواره ضربه بر پیکر مردم افغانستان زده است. پادشاه گردیشی های گذشته و به میان آمدن بی نظمی ها و نا بسامانی های سیاسی، نظم و آرامش مردم افغانستان را می ربود. همچنان زیر و زبر شدن نظام های سیاسی و تحولات بزرگ سیاسی هزینه های سنگین را بر مردم افغانستان بار می آورد. در این پچیده¬گی های تاریخی نظام های سیاسی متعدد و مختلف روی صحنه سیاست افغانستان آمده و بر مردم این کشور حاکمیت نموده است. مردم این سرزمین در خاطرات تاریخی خود شکست و اُفت های زیادی را از منظر سیاسی و حاکمیت نظام های سیاسی بیاد دارد. بدبختانه اکثر این خاطرات تلخ کامی مردم را بیشتر از پیش ساخته است. نظم سنتی در قالب شاهی خاندانی زمانیکه با کودتا و انقلاب ها شکست، انتظار مردم افغانستان این بود که شاید به نا بسامانی های سیاسی پایان داده شود؛ اما چنین اتفاق هرگز تحقق پیدا نکرد. بحران های مدیریتی و نا امنی های کشنده در سراسر افغانستان بر اساس این تزلزل های قدرت و نظام بوجود آمد. نزدیک به نیم قرن است که ناامنی و جنگ دامن مردم افغانستان را فراگرفته است و بر غم و اندوه مردم افزوده می شود.
بی ثباتی سیاسی بعد از کودتای هفتم ثور 1357 تمام تار و پود دولت و نظام سیاسی را آفت زده ساخت و نتیجه¬ی آن تشدید و گسترش جنگ در سراسر جغرافیای افغانستان شد. نظام های سیاسی با ایدئولوژی چپی و ایدئولوژی افراطی با قدرت گیری شان همه داشته های افغانستان را به آتش کشید. شعله های جنگ خرمن هر خانواده افغانستانی را سوزاند و دشمنی های عمیق را در جامعه بوجود آورد. این منوال تا نخستین سال هزاره سوم میلادی در افغانستان و بر سر مردم این خیطه کهن سال تاریخی، سلطه¬ی شومش را مستمر ساخته بود. پنچ سال حاکمیت چوب و چماق طالبانی روزگار سیاه را بر زندگی مردم قرار داده بود. افراطیت و دشمنی با معارف، با زنان، با پیشرفت، با مکتب، کتاب، فرهنگ و رسانه ها شاخص های فربه این دوران تاریکِ تاریخ افغانستان است. لانه نمودن گروه های تروریستی و دحشت افگنان جهانی در افغانستان و تشریک گروه طالبان در فعالیت های آنان زمینه را طوری فراهم ساخت که افغانستان به لانه های امن، محل پرورش و گسترش گروپ های تروریستی در سطح جهانی گردید. اینکار سبب شد افغانستان در انزوای کامل جهانی قرار گیرد و خطر بزرگ برای امنیت تمام منطقه و جهان به صورت عملی تلقی شود.
فاجعه یازدهم سپتمبر سال 2001م دنیا را بیدار ساخت و متوجه نمود که امنیت جهانی را می تواند یک کشور و یک گروه تروریستی به راحتی به خطر مواجه سازد. براین اساس است که تحول جدید در تاریخ سیاسی افغانستان رو نما گردید. جلسه تاریخی بُن این زمینه را مساعد نمود که افغانستان تجربه نوین را داشته باشد و مردم افغانستان در روشنی آن بتواند زندگی انسانی داشته باشند و همچنان جغرافیای افغانستان دیگر محل زایش، رشد و گسترش دحشت افگنی و تروریسم نباشد. نظام سیاسی جدید مبتنی بر دو اصل اساسی، مردم سالاری و قانون گرای زیر عنوان جمهوری اسلامی افغانستان عرض وجود نمود. مردم افغانستان از دنیای نا امیدی و نا امنی و بحران به فضای دعوت شدند که در آن امنیت، صلح، و نظام سیاسی مورد نظر و خدوم بر اساس رأی و تصمیم مردم، چتر بزرگ سیاسی را می ساخت. ده ها هزار افغانستانی آواره از کشور های همسایه و جهان مشتاقانه به کشور برگشت نمودند. سیاست رونق یافت و در کنار آن اقتصاد، معارف، صحت عامه و امکانات ابتدایی زندگی در شهرها و روستا های افغانستان از نظم نسبی برخوردار گردید. انتخابات که راه و شیوه اساسی کسب قدرت مشروع در نظام سیاسی افغانستان در چارچوب جمهوریت تعریف شده است، در یک منظره¬ی بی پشینه در میان مردم افغانستان به منصه عمل گرایید.
قانون اساسی افغانستان با افتخار اسلامی بودن و مطابق با اصول و ارزش های اسلامی در کشور از جانب مردم افغانستان تصویب و نافذ گردید. مردم افغانستان با صدای واحد نظام سیاسی جمهوریت و پیکر واحد افغانستان را به عنوان خانه مشترک همه افغانستانی ها محترم شمردند/ می شمارند. این وثیقه¬ی ملی در چوکات جمهوریت به تمامی ارزش های اسلامی و انسانی، آزادی های انسان محور و ارزشمند مهر صحه زد. مطابق این قرارداد جمعی، کلیت شهروندان افغانستان مالک اصلی کشور و نظام سیاسی مروج در آن است. حاکمیت از آن مردم افغانستان است، برای کسب قدرت اصل انتخاب شدن و انتخاب نمودن راهکار منطقی و قانونی پذیرفته شد و در مطابقت به آن نظم سیاسی دموکراتیک برقرار گردید. جمهوریت تمامی این ظرفیت ها را با خود دارد و این امکان را به صورت واقعی و عملی فراهم می تواند که بستر اساسی حاکمیت مردم افغانستان است. اصالت دادن و ارزش قایل شدن به تصمیم و اراده مردم در تعیین سرنوشت سیاسی مملکت در حوزه جمهوریت می گُنجد و این را به نحوی در این دو دهه در افغانستان مردم آزموده است.
جمهوریت نهاد سیاست را مردمی می سازد، مردم هستند که زعیم کشورش را تعیین می کند. مردم باید از زعیم کشورش و از سازمان سیاسی حاکم بر افغانستان حساب بگیرد. مردم افغانستان با اراده¬ی آزاد شان پای صندوق های رأی می روند و مطابق تحلیل و تصمیم فردی شان به کسی یا کسانی قدرت می بخشند. جؤ سیاسی که مردم بتواند در آن سهیم شوند و سرنوشت شان را با اراده¬ی شان رقم زنند در موجودیت جمهوریت مصداق پیدا می کند. مردم سالاری و مراجعه به آرای مردم افغانستان به عنوان بستر و تهداب اصلی کسب قدرت و اعمال قدرت، خصیصه¬ی بنیادین جمهوریت است، از این جهت است که گفته می شود صف جمهوریت صف مردم افغانستان است. در موجودیت نظام جمهوریت است که داد سخن از نهاد ها و سازمان های حقوق بشری در جامعه است. جمهوریت این بستر را برای رشد و شکوفا شدن ترویج، نهادینه شدن حقوق بشر و حقوق اقلیت های مذهبی و حقوق زنان و اطفال در جامعه مساعد می سازد. از اینکه این نکته ها حق مسلم مردم است، بنابراین جمهوریت با ساماندهی پدیده ها این مجال را مسبب می شود تا عامه مردم به حقوق اساسی شان دست پیدا نماید و برای تحقق حقوق شان بتواند آشکارا و سازمان¬یافته صدای بلند کنند.
در موجودیت نظام جمهوریت با رویکرد دموکراتیک و قانون محور است که سازمان های جامعه مدنی، احزاب سیاسی، انجمن های دفاع از حقوق صنوف مختلف مردم فرصت تبارز را می یابد. توده های مردم روحیه آرام و قانون مدار را در جامعه می آموزد و از طروق های منطقی و گفتمان های که در آن چارچوب ها امکان صورت بخشیدن به خود می گیرد، شروع به حق خواهی و ابراز مطالبات قانونی شان می کند. جامعه و مردم به همپذیری و روحیه مسالمت آمیز دعوت می شود و مطابق قانون و اصول های مروج، خواسته های مردم به عنوان حق شان قابلیت مطرح شدن را در تمامی بخش ها و سطوح دولت دارد. دولت خود را ملزم به پاسخگویی در برابر مردم می داند زیرا قدرت و حاکمیت از آن مردم است.
تأمین عدالت اجتماعی در میان جامعه جزء وظایف اصلی حکومت و زعیمان سیاسی است. این امر در بنیاد نظام سیاسی جمهوریت نهفته است. برنامه ها و کارکرد های دولت در بخش های مختلف باید مطابق قانون و بر اساس نیاز های اساسی مردم باشد. رضایت خاطر عامه مردم افغانستان بزرکترین فیدبک است که دولت و حکومت در نظام سیاسی جمهوریت بایست در نظر داشته باشد. دولت و سازمان سیاسی بیرون شده از نظام سیاسی جمهوریت با نگرش مردم سالاری خادم ملت و مردم است، نه حاکم بدون پرسش و پاسخ. بلکه مردم در نظام سیاسی جمهوریت این حق شان محفوظ اند که حاکمان خویش را به چالش بکشاند و مورد پرسش قرار دهد. این ها هستند که صف مردم را با صف جمهوریت یکی می سازد.

دیدگاه شما