صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

معارف کارا و پاسخگو، زمینه‌ساز رشد و ترقی کشور

-

معارف کارا و پاسخگو، زمینه‌ساز رشد و ترقی کشور

اخیرا اعتراضاتی از سوی دانش آموزان مکاتب در کابل و سائر شهرها و قصبات کشور شکل گرفت که هدف از آن رفع کمبودات معلمین و کتابهای درسی در مکاتب پایتخت و ولایات بود. طی دو دهه اخیر به ندرت چنین وضعیتی پیش آمده است که دانش آموزان مکاتب حتی با کمبود کتاب در مکتب مواجه گردد. نهاد آموزش و پرورش در هر کشوری زیربنای ترقی و توسعه به حساب میآید، توجه به این نهاد سرنوشت ساز در اولویت برنامههای دولتها قرار دارد. نظام آموزشی معیاری و کارا باعث تربیت و شکل گیری نسل جدید و آگاه میگردد که فردای پس از فراغت، درد جامعه و مردم را مداوا مینماید. افغانستان امروزی نیاز مبرم به ترقی و توسعه دارد، طی نمودن فرایند آن وابسته به میزان آگاهی و تخصص لازم به بخشهای مختلف حیات جمعی میباشد، پیچیدگی در امور و روابط اجتماعی امروز به حدی است که بر میتابد هر فرد در حیطهی خاص کاری از تخصص و مسلک لازم برخوردار باشد تا امور جامعه نظم و سامان بهتری یابد دستیابی و رسیدن به این مهم، صرفا از مجرای نظام معارف کارا و پاسخگو قابل تحقق است. افغانستان بیش از 150 سال است که وارد قافله نظام آموزش و پرورش معیاری گردیده است، در این مدت تغییرات استراتژیکی که باید در این نهاد آموزشی به وقوع می پیوست نپیوسته است نظام تعلیمی امروز افغانستان از قافله جهانی به عقب است و بر میتابد که مسئولین محترم در این زمینه توجه بیشتر مبذول دارند.
برمبنای روایت های تاریخی نخستین مدرسه در کشور، در دوران معاصر بوسیله امیر شیرعلی خان (1254) در کابل بنیاد گذاری شد. در دوران حکومت "امیرحبیب الله خان" با تاسیس مدرسه ی به نام "حبیبیه" در کابل روند تاسیس مدارس امروزی رونق گرفت. از آن زمان تاکنون عرصه تعلیم و تربیه در افغانستان فراز و فرود های بیشماری را تجربه کرده است. تاثیر منفی سه دهه جنگ و بحران بر نظام آموزشی این کشور بویژه در سطح ابتدایی کاملآ محسوس و تکان دهنده است.دولت جدید افغانستان با فروپاشی حاکمیت سیاه طالبان، با شعار"بیاید سبق بیاموزیم" مردم را تشویق نمود تا به مکاتب و دانشگاهها روی آورند. اما با گذشت زمان چنان به نظر می رسد برآوردن نیازهای دانش آموزان، دانشجویان و آموزگاران کشور بار سنگین و خارج از توان حکومت و وضعیت فعلی کشور می باشد.
مقامات رسمی در عرصه توسعه معارف کشور، نقش سکتور خصوصی و موسسات غیر انتفاعی را در تقویت نظام آموزشی کشور برجسته خوانده اند. نبود ساختمان کافی برای مدارس افغانستان یکی از آسیب های بوده است، که دانش آموزان کشور پس از جنگ های داخلی دست کم در دو دهه اخیر با آن دست و گریبان بوده اند. اما امروز روند باز سازی و نوسازی مکاتب در کشور هر چند سیر صعودی اش را پیموده است اما به نصاب کافی نرسیده است، کارشناسان بخش معارف، سیستم کارا و معیاری این نهاد را به شمول دستیابی درست به امکانات سخت افزاری آن، تنها راه حل مضعلات گوناگون نسل نوین می داند. در حال حاضر افغانستان گامهای اولیه انقلاب آموزشی را پیموده است، وجود مکاتب مختلف دولتی و خصوصی و سائر نهادهای آموزشی، روزنهی امید بخش به سمت آینده بهتر را یدک میکشد
وجود ساختمان مکاتب و نهادهای آموزشی هرچند برداشتن قدم به مسیر توسعه معارف است، اما تنها راه حل معضلات تعلیمی و تربیتی به حساب نمی آید. امروزه معارف کشور با سخت ترین وضعیت قابل تصور مواجه می باشد. هرچند عده ای با مقایسه شرایط کنونی با دوران طالبان، وضعیت موجود را رضایت بخش تعریف می کنند؛ اما نباید از یاد برد که این مقایسه درست نیست. شرایط کنونی با وضعیتی که طالبان بر کشور سلطه داشتند از ماهیت و ریشه متفاوت است. در شرایط کنونی تمامی جهان و مردم و حکومت افغانستان خواستار توسعه معارف و اعتراف به مهم بودن آن در توسعه و پیشرفت و ایجاد ثبات در کشور می نمایند. حال آنکه طالبان هرگز چنین برداشت و تلقی از معارف نداشتند. آنان با تفکر منحط و تصورات سنتی و قبایلی نظام تعلیم و تربیه را محدود و بی خاصیت و بلااثر ساختند. به هر روی نظام معارف کشور امروز با چالش های جدی مواجه می باشد. چالش های که متاسفانه پیشرفت ها و تغییرات پیش آمده را تحت الشعاع خود قرار داده است. شرایط بد معیشتی، معاش و امتیازات پایین معلمین، فقدان امکانات آموزشی کافی در مدارس برای دانش آموزان بصورت متوازن در همه ولایات ، فقدان فضا و مکان قابل قبول برای حضور دانش آموزان و معلمین برای آموزش، فساد و عدم کارآیی لازم اداره مربوط به معارف، فقدان پویایی و خلاقیت لازم در امر آموزش و تربیت، عقب بودن نصاب تعلیمی مدارس از دانش و فراورده های علمی روز، و....از موارد عمده و عدیده ای است که می توان به عنوان چالش های بزرگ فرا روی آموزش و پرورش افغانستان یاد نمود. هرچند در مورد رفع چالش های یاد شده وعده های از سوی مقامات داده شده است و حتی در مواردی تمهیداتی نیز در نظر گرفته شده است، با وجود تا زمان تحقق اهداف یاد شده و رفع چالش های موجود راه طولانی پیش روی قرار دارد.
اما از یک نکته بسیار اساسی و بنیادی نباید غافل شد، این نکته آنست که تنها راه ثبات و ترقی کشور، در توسعه و بهبود یافتن نظام معارف می باشد. توسعه آموزش و پرورش از جهات مختلف می تواند در بهبود وضعیت عمومی کشور اثر گذار باشد. مهم ترین بعد این موضوع آنست که میزان درک و آگاهی جامعه نسبت به حقوق و وظایف و مسئولیت های جامعه و حکومت ایجاد گردیده و افزایش می یابد. نفس آگاهی دردی است که انسان را بسوی وضع مطلوب سوق می بخشد. درک و آگاهی بدست آمده جامعه و حکومت را از داشتن ظرفیت ها و توانمندی های شان در عرصه های مختلف واقف می سازد. عصبیت های جاهلی که در قالب گرایش های منطقه ای، نژادی ، زبانی و محلی جامعه را به قطب ها و محورهای متضاد و آشتی ناپذیر تقسیم نموده است، جای خود را به تفاهم، درک و همدلی میدهد. وحدت ملی و توجه به منافع ملی از شعار به شعور بدل می گردد. فعالیت و تلاش های سیاسی در یک نظام و چهار چوب تعریف شده و قابل اعتماد جریان می یابد. اقتصاد و فرهنگ در پرتو آن به رشد و تعالی می رسد. روحیه جمعی و کار جمعی و زندگی جمعی تقویت یافته بدل به یک فرهنگ ماندگار و پویا و کارآمد می گردد.
اما همه این آرزوها و بایدها در عرصه و پرتو معارف هنگامی قابل دسترس و تحقق یافتنی خواهد بود که جامعه و حکومت تلاش و کوشش مضاعف خود را بدان معطوف دارند. همین طور جامعه جهانی نیز بایستی اهمیت این موضوع را دریابد. آنان با تجارب و اندوخته های داخلی خود قادر خواهند بود که در این زمینه مردم افغانستان را بیشتر و بهتر مساعدت و یاری نمایند. امروزه دانشمندان علوم اجتماعی و تربیتی به این نتیجه رسیده اند که تغییر اساسی و بنیادی در هر جامعه ای منوط به آن است که نظام معارف یا آموزش و پرورش آن چگونه است. گفته اند که شما اگر چهار چوب یک نظام آموزشی را ارائه دهید ، بدنبال آن آسان خواهد بود که بگوییم این جامعه چند سال بعد در چه موقعیتی و وضعیتی قرار خواهد گرفت. راهکارهای لازم برای بهبود بخشیدن به نظام معارف می تواند متعدد و متنوع باشد. از جمله اینکه در زمینه اندوخته های علمی و تجارب آموزشی هم از گذشته کشور کمک گرفته شود و هم از کشورهای دوست و همکار یاری خواسته شود. بودجه کافی و وافی به تعلیم و تربیه اختصاص داده شود. جایگاه و ارزش این عرصه احیاء گردیده و باز گردانده شود. معاش معلمین و کارمندان معارف نسبت به رسالت و وظیفه مقدس شان به اندازه کافی تنظیم گردد. امکانات و تسهیلات آموزشی و کتابخانه ها در اختیار معلمین و دانش آموزان گذاشته شود تا سطح معلومات خود را در جهت بار وری برنامه های علمی بالا ببرند. تسهیلات کمک معاش نیز برای کسانی که در نظام معارف خدمت می کنند در نظر گرفته شود. در تعیین بودجه سالانه، توجه خاص و ویژه نسبت به این بخش صورت گیرد. مسئله مساوات و توازن در قسمت توسعه معارف میان دختران و پسران، زنان و مردان و مناطق محروم و غیر محروم فراموش نگردد. زمینه ها و فرصت های مناسب جهت ارتقاء علمی فارغ التحصیلان و حتی آنانیکه در حال آموختن هستند از دست آوردها و گردش ها و بورسیه های تعلیمی فراهم گردد. مسئله تبعیض در استفاده از بورسیه و ... رفع گردد.  همه موارد یاد شده در واقع سبب خواهد شد که در افغانستان یک انقلاب و جهش علمی از طریق معارف بوجود آید. هر تحولی مبتنی بر علم و دانش باشد قطعا نسبت به آینده آن می توان امیدوار بود. اگر در فضای مسموم کنونی کشور امیدواری می توان تصور نمود اینست که فرزندان امروز این سرزمین سوخته، با جدیت و تلاش مضاعف برای آموختن گام برداشته اند.

دیدگاه شما