صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زنان و اطفال در سایه صلح و چتر جمهوریت

-

زنان و اطفال در سایه صلح و چتر جمهوریت

جنگ چهل و سه ساله افغانستان صبر و طاقت از همه مردم افغانستان ربوده است. در این میان قشر زنان و اطفال این کشور رنج چندین برابر چشیده اند. جامعه بی سواد افغانستان اکثرا در دامن زنان بی سواد تربیه شده است. پدیده نا میمون و کشنده جنگ فرصت آموختن را از زنان این مُلک گرفته است. زنان در شهر ها و روستاهای افغانستان در مرارت های زیاد زندگی می کنند. قشر زن در جامعه افغانستانی که نصف جمعیت کشور را تشکیل می دهد در محرومیت و در معرض خطر های فراوان اجتماعی، سنتی و سیاسی قرار داشته است. نظام های سیاسی در گذشته های افغانستان نیز بر این محرومیت افزوده است و زنان را در حاشیه های تاریک زندگی در افغانستان قرار داده اند. زنان جامعه افغانستان و اطفال این سرزمین در مواجه با خطرات عظیم و دیدگاه های تنگ نظرانه¬ی سیاسی قرار داشته / دارد. این اقشار در کنار مردان این خیطه دچار معضلات بزرگ سیاسی است. هر دم جان شان در خطر، زندگی شان در خطر و محدودیت های بی شماری در فضای زندگی شان داشته اند. جامعه سنتی افغانستان بعد از کودتای چپی ها در افغانستان در گیر تمایلات شدید انقلابی شدند و آرامش سنتی که قبل از آن داشتند از میان رفت. در جو انقلابی و رادیکالیسم همه چیز دچار تغییر و دگرگونگی می شود، حتی نگاه به بافت و ساخت اجتماعی و قشر های موجود در جامعه. زنان به عنوان قشر بزرگ در پیکر اجتماعی افغانستان در دوران حکومت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان، در گیر تعاریف متضاد حقوقی با فصل های پشین افغانستان شد. عده¬ی از زنان به شکل سمبولیک در رده های بالای حکومت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان قرار داشتند. این حکومت با پالیسی های که اکثرا در تناقض با واقعیت های جامعه بود دست و پا می زد. زنان و حقوق زنان یکی از مصداق های این موضوع بود. زنان و اطفال در مناطق شهری و روستایی افغانستان تشویق به مکتب رفتن می شدند و اینکار در خیلی از موارد و مناطق مختلف افغانستان با رسم و عنعنات مردم در تقابل قرار گرفتند و از این این جهت رژیم موفق نشدند پالیسی های تعلیمی خویش را در مورد زنان و اطفال افغانستان تطبیق نماید. این تضاد و تناقض دیدگاه میان دولت و بستر جامعه نه تنها حل نگردید، بلکه به یک پوتانسیل قوی علیه نظام سیاسی آن وقت مبدل شد.  بعد از آن دولت اسلامی مجاهدین رویکار آمد که خیلی فرصت برای کار در این عرصه ها را نیافت و جنگ های داخلی و گروهی غم و اندوه زنان این کشور را به صورت سرسام آور بالا برد. مصداق عینی این شرایط غمبار برای زنان افغانستان در دوران حاکمیت گروه طالبان بود که قدرت و حکومت را از طریق زور و جنگ تصاحب نموده بود. زنان در نگاه رژیم طالبانی محکوم به خانه ماندن و محدودیت های گردید که بایست مردان آن را ترسیم نماید. زنان حق کار در بیرون از منزل را نداشتند. زنان و دختران حق نداشتند مکتب بروند و با سواد شوند. زنان از ابتدایی ترین حقوق شان که حق تعلیم و دسترسی به عنصر معارف است باز داشته شدند. با آمدن فصل جدید و رویکار شدن دولت جمهوری اسلامی افغانستان، زنان و اطفال افغانستان برای شان فرصت اندک مهیا گردید تا به عنوان انسان های ذی حق بتوانند در این کشور از حقوق و آزادی های انسانی شان برخوردار شوند. به میان آمدن قانون اساسی که نظام سیاسی جمهوریت را مبنا گردید، قشر زن در جامعه ترغیب گردید تا در کنار مردان از مزایای تعلمی و تحصیلی و از حقوق ابتدایی شان پاسداری نمایند. مطابق قانون اساسی کشور و برمبنای روحیه دموکراتیک که نظام سیاسی آن را حرمت می گزارد، زنان حق کار کردن را در بیرون از منازل پیدا نمود. زنان افغانستانی زخم خورده های تاریخی است که درد و الم بسیار چشیده اند. لذا این قشر از محروم ترین اقشار در جامعه است که بیشترین آسیب های دوران را بر تمام وجود حس نموده است. جنگ شیرازه¬ی عاطفی خیلی از زنان را در این ملک گسیخته است و زنی را نمی توان یافت که در غم کشته شدن عزیزش نگریسته باشد. جنگ ها و کشتار های بی رحمانه که در این دو دهه علیه مردم افغانستان جاریست و از مردم قربانی های بی حد و حصر را گرفته است. در این میان زنان هستند که سهمگین ترین و سنگین ترین غم ها را تجربه نموده است. در فصل کنونی افغانستان که صحبت از صلح است، زنان و اطفال افغانستان از همه اول¬تر خواستار صلح پایدار در کشور است. زنان افغانستان صلح را مداوای می داند برای درد انسان های افغانستانی و اوضاع به بحران کشیده افغانستان را یگانه درمانیست که آن صلح می باشد. مساله با اهمیت دیگر که برای زنان و اطفال افغانستان نقش حیاتی دارد نظام سیاسی است که کشور را اداره و مدیریت می کند. نظام سیاسی که به زنان به عنوان انسان های همانند مردان نگاه می کند و از حقوق اساسی زنان در افغانستان حمایت و پاسداری می نماید برای آینده افغانستان ارزنده است. دختران در نظام سیاسی جمهوری حق دارد به مکتب و دانشگاه ها و مراکز تحصیلی جهت رفع جهل و کسب نور دانش برود. زنان مطابق روحیه حاکم در نظام جمهوری حق دارند در بیرون از خانه همانند مردان کار و به اشتغال رو بیارند. زنان در چتر جمهوریت حق دارند کاندیدا در هر پست سیاسی مطابق قانون بشود و همچنان حق دارد از آزادی اراده سیاسی اش استفاده نموده و اعمال رأی نماید. در نظام جمهوری زنان از آزادی بیان، آزادی شغلی و آزادی در نحوه مدیریت زندگی شان برخوردار است. جمهوریت پایه های اساسی شان بر بنیاد قانون اساسی و مردم سالاریست، بنابراین داشتن روحیه و روال های دموکراتیک هم زنان را و هم مردان را در جامعه به طور یکسان در بر می گیرد. از این جهت است که نظام سیاسی جمهوریت مزیت و برتری بنیادین دارد با خیلی از نظام های سیاسی که متحجرانه به زنان و چگونگی حقوق زنان در جامعه نگاه دارد. نظام سیاسی جمهوریت مبتنی بر قانون اساسی کشور و در همسوی با کنوانسیون های بین المللی در عرصه های حقوق بشری از آزادی های قانونی و حقوقی زنان در افغانستان همواره دفاع کرده/ می کند. اطفال نیز نزد نظام جمهوریت از حقوق و آزادی های بالای برخوردار است. زیرا جمهوریت احترام اساسی بر تمامی قرارداد های بین المللی در جهان دارد که از حقوق و آزادی های اطفال حمایت و پشتبانی می نماید. صلح پایدار در افغانستان، همچنان گسترش و تداوم چتر جمهوریت در سراسر جغرافیای این سرزمین زمینه ساز تحقق حقوق بنیادی و انسانی زنان و اطفال خواهد بود. زنان و اطفال افغانستان در موجودیت نظام سیاسی جمهوریت می تواند از تمامی حقوق و آزادی های شان مستفید گردد. نظام سیاسی تأمین کننده و شکل دهنده تمامی بخش ها و ساختار های اجتماعی و سیاسی است که اساسا مدیریت جامعه را بدوش دارد. هرگاه نظام سیاسی بر خلاف ارزش های بشر دوستانه نگاه برده گونه به زنان و اطفال داشته باشد، زنان افغانستان هستند که قربانی آن نوع نگاه خواهد شد. همچنان که این موضوع با تلخ کامی شان تجربه شده است.  چتر سیاسی که نظام جمهوریت خلق می کند برون داد آن صدها هزار دختر و خانم است که در دانشگاه های کشور درس می خواند/ خوانده است. این فرصت را نظام جمهوریت مهیا ساخته است که زنان کشور در شهر ها و روستا های افغانستان حق تعلیم و تربیه و حق کار و آزادی های انسان محور دیگر در عرصه های مختلف داشته باشد. زنان در موجودیت نظام سیاسی جمهوریت این توانای و ظرفیت را دارند که در بخش ها و منصب های بالای سیاسی، اجتماعی قرار داشته باشند. زنان در چنبره جمهوریت این آزادی را دارد که در بخش تجارت و اقتصاد مدیران و کار فرمایان قوی و موثر باشد. فضای سیاسی ناشی از نظام جمهوریت فرصت های انسان محور و قابل احترام به انسانیت را در میان جامعه برای زنان، مردان و اطفال این سرزمین فراهم می کند. 

دیدگاه شما