صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی -( بخش ششم و پایانی )

-

نسل‌کشی از دیدگاه کد جزای افغانستان و اسناد بین‌المللی -( بخش ششم و پایانی )

3. مقصود از نابودسازی بخشی از یک گروه
در صدر مادۀ 333 کود جزا، عبارت «بمنظور نابود ساختن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی» آمده است مفهوم نابود سازی تمام گروه ابهام ندارد. چون مقصود آن است که متهم قصد داشته باشد همه اعضا گروه را نابود کند.
اما مقصود از «به منظور نابود کردن بخشی یک گروه ملی قومی، نژادی یا مذهبی» چندان روشن نیست. (هرچند لازم نیست که در عمل نابودسازی بخشی از یک گروه رخ دهد) مقصود از قصد نابودسازی بخشی از گروه قومی، نژادی، مذهبی یا ملی آن است که که مرتکب قصد نابود سازی بخشی از یکی از گروههای چهارگانه را در موارد زیر را داشته باشد:
نخست: قصد نابودی تعداد قابل توجه ای که اکثر گروه را شامل میشود، داشته باشد. این دیدگاه در رویه ای محکمهای بینالمللی دادگستری دیده میشود. در این مورد بر کمیّت افراد تأکید شده است. از باب نمونه صلیب سرخ جهانی (ICRC ) اعلام داشت که ملا نیازی و افراد تحت امر او در شهر مزار شریف در سال 1377 بین 5000 تا 6000 نفر را کشتند. احمد رشید مینویسید که حدس من این است6000 تا 8000 غیرنظامی درماههای جولای و اگست کشته شده اند».) همان.(  بدون تردید نیروی که افراد غیرنظامی را به دلیل عضویت آنان در قوم خاص و پیروی از مذهب خاص به قتل به این تعداد قابل توجه به قتل میرسانند بدون تردید، قصد نابودسازی بخشی از یک گروه قومی را دارند.
و نیز شدت و سعت قساوتها و بیرحمیها به صورت مستمر و مکرر در این سالیان متعدد، آنهم به صورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده علیه جمعیت غیرنظامی شیعیان و هزارهها، نمیتواند بدون قصد نابود سازی بخشی از یک گروه قومی، مذهبی باشد.  
دوم: مرتکب قصد نابود سازی آن تعدادی از اعضای یکی از گروههای چهارگانه مورد حمایت را داشته باشد که نقش راهبری و کنترل اعضای گروه را به عهده دارند؛ مانند قصدکشتن نمایندگان یگ گروه، رهبران سیاسی، مذهبی، اجرایی، اقتصادی یا روشنفکران گروه.
در این صورت در عوض تمرکز بر کمیّت عددی، بر کیفیت افراد مورد تهاجم و مهم بودن نقش و تأثیرگذار بودن آنها تأکید شده است.
سوم: قصد نابودی آن بخش از یک گروه را داشته باشد که در نابودی تمام گروه تأثیر دارد. در این صورت، متهم باید قصد کشتن کسانی را داشته باشند که در صورت نابودی آنان اعضای باقی مانده قادر به ادامه حیات گروه نباشد. مانند قصد قتل عامی مردانی از یک قوم در شرایط جنگی که در سن نظامی گری هستند به منزله نسل کشی بخشی از یک قوم شمرده می شوند به این دلیل که افراد باقی مانده در شرایط جنگی برای بقا و مراقبت از خود نیروی نظامی نخواهند داشت یا قصد نابود کردن تتمام زنان جوان زایا که در سن حاملگی قرار دارند و تنها پنج درصد از کل جمعیت گروه مورد حمایت را تشکیل میدهد. در این نظریه به جایگاه رهبران یا تعداد اکثریت افراد توجه نمی شود.
این دیدگاه در رأی محکمۀ کیفری بین المللی یوگسلاوی دیده می شود. (خالقی، ابوالفتح، پیشین، ص 47 و کیتی چایساری، کریانگ ساک، پیشین، ص 89.)
نکنته بسیار مهم آن است که در عنصر معنوی جنایت نسلکشی همانند دیگر جرایم باید میان انگیزه و قصد تفاوت قائل شد، تا جلوی توجیهات غلط و فاقد منطق حقوقی در ارتکاب جنایت نسلکشی گرفته شود. براساس اساسنامۀ محکمه کیفری بینالمللی، تنها، قصد و علم عنصر معنوی این جرم را تشکیل میدهد و انگیزه ارتکاب جنایت نسلکشی از اجزای عنصر معنوی جرم به شمار نمیرود؛ احراز و عدم احراز انگیزه تأثیری در مسؤلیت جزایی مرتکبان جرم ندارد. مادۀ 30 اساسنامه، در این باره مقرر میدارد: «جز در مواردی که به نحو دیگری مقرر شده باشد، هیچکس دارای مسیئولیت کیفری نیست و نمیتواند به دلیل ارتکاب یکی از جرایمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دیوان است، مجازات شود مگر اینکه عنصر مادی جرم همراه با قصد و علم نیز باشد»
میان قصد نابودی یکی از گروههای چهارگانه موضوع جنایت نسلکشی و انگیزه ارتکاب جنایت نسلکشی، تفاوتهای زیر را میتوان بیان داشت:
نخست: قصد نسلکشی، جزء از عنصری معنوی جرم است و اگر وجود نداشته باشد، تحقق این جنایت عمدی منتفی است؛
اما انگیزه، عنصری از عناصر این جنایت  شمرده نمی¬شود.
دوم: انگیزه در مقام تصور و تحقق ذهنی قبل از قصد، تحقق مییابد؛ مانند آنکه مجرم به انگیزههای امنیتی، اقتصادی برتریهای نژادی مرتکب یکی از اعمال مجرمانه نسلکشی شود. اول انگیزههای امنیتی، اقتصادی، برتری های نژادی و سرکوب کردن دشمن در ذهن مرتکبان این جنایت شکل میگیرد، بعد قصد نابودی یک گروه خاص در ذهن آنان پدید میآید و سپس این قصد را در قالب یکی از اعمال مجرمانه نسلکشی عملی میکند. 
سوم: متعلق قصد، رفتارهای مجرمانه و نتایج حاصله از جرم نسلکشی است، اما متعلق انگیزۀ نسلکشی چیزی خارج از این دو است.
مانند مثال فوق قصد به یکی از اعمال مجرمانه نسلکشی و نتایج حاصل از آنها تعلق میگیرد و انگیزه به تأمین امنیت کشور، دستیابی به منافع اقتصادی، شکست و سرکوب دشمن و...
چهارم: انگیزه از نظر تحقق در خارج بعد از تحقق قصد و عنصر مادی نسلکشی بهوجود میآید و جانیان بعد از قصد نابودی گروههای مورد حمایت و انجام یکی از رفتارهای مجرمانه نسلکشی به انگیزه خود دست مییابند مانند مثال فوق که تأمین امنیت کشور، دستیابی به منافع اقتصادی و سرکوب دشمن بعد از ارتکاب جرایم نسلکشی تحقق می یابد و گاهی انگیزه و نتیجه مجرمانه همزمان تحقق مییابد؛ مانند قتل عام گروه قومی، نژادی، ملی یا مذهبی به انگیزه انتقام گیری. 
پنجم: قصد ارتکاب نسلکشی در همه مرتکبان این جنایت یکی است که به رفتارهای مجرمانه نسلکشی تعلق میگیرد، ولی انگیزه نسلکشی در مرتکبان این جنایت متفاوت است.
مانند انگیزههای انتقام گیری، برتریهای نژدای، ایدئولوژیکی، منافع اقتصادی، تأمین امنیت دولت کشور و... (قیاسی، جلال الدین و ديگران، (1388)، مطالعه تطبيقي حقوق جزای عمومی اسلام و حقوق موضوعه، ج 2، قم، انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول ، ج 2، 251.)
بنابراین، ممکن است دولتی به انگیزههای امنیتی، اقتصادی، سرکوب و شکست دشمن دست قتل عام بزند، ولی وجود این انگیزه‌‎ها در ارتکاب جنایت نسلکشی، به معنای  فقدان «قصد نابودی کلی یا جزئی یکی از گروههای چهارگانه مورد حمایت» نیست و اعمال مذکور را میتوان تحت عنوان نسلکشی مورد تعقیب قرارداد.
بنابراین، این توجیهات برای فرار از مسؤلیت جزایی ارتکاب جنایت نسلکشی و نداشتن «قصد خاص نابودی یک گروه قومی، نژادی، ملی یا مذهبی»
از سوی دولت ها فاقد منطق حقوقی است.
برای مثال ترکها، عراقیها یا صربها اظهار بدارند که بنا به دلایل امنیتی، اقتصادی و غیره به قتل عام ارامنه و کردها، مسلمانان بوسنی و هرزگوین دست زدهاند و قصد آنها از بین بردن ارامنه و کردها «به عنوان یک گروه قومی» نبودهاند. سوءاستفاده از خلط میان انگیزه و قصد جنایت نسلکشی عملاً از سوی دولتها صورت گرفته است؛ به عنوان مثال نماینده دائمی برزیل در سازمان ملل متحد در عکسالعمل به قتل عام هندیها در ناحیۀ رودخانۀ آمازون اظهار داشت که این عمل را نمیتوان «نسلکشی دانست، چرا که مجرمان دخیل در این ماجرا، هیچگاه هندیها را به عنوان یک گروه قومی یا فرهنگی نابود نکردهاند، بلکه این جرم صرفا بنا به دلایل اقتصادی ارتکاب یافته و مرتکبان قصد تصاحب اراضی قربانیان را داشتهاند» سارنوال و نمایندۀ امریکا در محکمۀ نورنبرگ، ژنرال تِلفوردتیلور، هم برهمین اساس با نظر برخی از نویسندگان که بمباران شهرهای بیدفاع را از سوی قوای متفقین در اثنای جنگ جهانی دوم نسلکشی دانستهبود، مخالف ورزیده است و اظهار داسته است که بمباران هیروشیما و ناکازاکی از سوی امریکا و بمباران شهرهای مثل هامبورگ و درِزدِن از سوی نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم به این دلیل صورت گرفته است که این شهرها مراکز دشمن بودهاند و نه به دلیل که سکنۀ آنها را ژاپنیها یا آلمانیها تشکیل میدادهاند و بنابراین، این اَعمال نمیتوانند مشمول مقررات «نسلکشی» قرارگیرند. (میرمحمد صادقی، حسین، پیشین، ص 133 و 134.)
برای تحقق نسلکشی، مقتول باید عضو از گروه مورد هدف باشد. در صورت اشتباه، قاتل تنها به جرم قتل عمد قابل تعقیب است.
همچنین است در صورت که عضو از اعضای گروه را به قصد نابودی گروه، بلکه به انگیزه های مالی یا اختلافات شخصی به قتل برساند.
ج) مجازات جرم نسلکشی
مادۀ 334
کود جز،ا در باره مجازات جرم نسلکشی مقرر میدارد: «(1) مرتکب جرم نسلکشی مندرج مادۀ 333 این قانون، به حبس دوام درجه2، محکوم می¬گردد.
(2) هرگاه جرم نسلکشی مندرج فقرۀ (1) این ماده، منجر به قتل گردد، مرتکب به اعدام محکوم می¬گردد».
مادة 77 ، اساسنامۀ دیوان بینالمللی جزایی،برای کلیه جنایات بین المللی از جمله نسلکشی مجازات مشابه و واحدی را پیشبینی کرده است:
با رعایت مادۀ 110 این اساسنامه، دیوان، میتواند یکی از مجازاتهای زیر را برای شخصی که به دلیل ارتکاب یکی از جرایم مذکور در ماده 5 محکومیت یافته، تعیین نماید:
1. حبس به مدت معینی که بیش از سی سال نباشد؛
2. یا حبس ابد، به شرط آنکه اهمیت جرم ارتکابی و همچنین اوضاع و احوال شخص محکومعلیه آن را ایجاب نماید.
3. بر طبق ملاکهای که در آیین نامه دادرسی و ادله دیوان مقرر شده، جریمه نیز وصول شود؛. عواید، اموال و دارایی های که به نحو مستقیم یا غیرمستقیم از ارتکاب جرم حاصل شده، بدون این که به حقوق شخص ثالث با حسن نیت لطمه ای وارد سازد، ضبط شود.  

فهرست منابع
الف) کتاب ها
1. احمد حاجی دهآبادی،(1396)، جرایم علیه شخص، قتل، تهران، نشر میزان، چاپ اول.
2. اردبیلی، محمدعلی، (1386)، حقوق بینالملل کیفری، تهران، نشر میزان، چاپ سوم.
3. پوربافرانی، حسن، (1398)، حقوق جزای بین الملل، تهران، انتشارات جنگل، جاودانه، چاپ دوازدهم.
4. خالقی، ابوالفتح، (1394)، حقوق بین الملل کیفری اختصاصی، تهران، انتشارات مجد، چال اول.
5. رشید، احمد، (1382) طالبان، زنان، تجارت، مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی، ترجمۀ نجله خندق، تهران، انتشارات بقعه.
6. قیاسی، جلال الدین و ديگران، (1388)، مطالعه تطبيقي حقوق جزای عمومی اسلام و حقوق موضوعه، ج 2، قم، انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول ، ج 2، 251.
7. کاسسه، آنتونیو، (1388)، حقوق کیفری بینالمللی، ترجمه حسین پیران و دیگران، تهران، انتشارات جنگل، جاودانه.
8. کیتی چایساری،کریانگ ساک، (1387) حقوق کیفری بینالمللی، ترجمه حسین آقایی جنت مکان، چاپ دوم، تهران، انتشارات جنگل،  جاودانه.
9. میرمحمد صادقی، حسین، (1377)، حقوق جزای بینالملل (مجموعۀ مقالات)، تهران، نشر میزان، چاپ اول.

ب) مقالات
10. اردبیلی، محمدعلی و دیگران، (1385)، نسلکشی و ضرورت جرم‌‌انگاری آن در حقوق ایران، فصلنامۀ مدرّس علوم انسانی، دوره 10، شماره 3.
11. بیگزاد، ابراهیم، (1376 - 1377)، بررسی جنایت نسل کشی و جنایات بر ضد بشریت در اساسنامۀ دیوان کیفری بینالمللی، مجله تحقیقات حقوقی، شمارۀ 22 – 21.
12. بیپروا، امیر، (1369) نسلکشی جنایتی علیه حقوق بشر، فصلنامۀ قضاوت، شماره 91.
13. جوانمردی صاحب، مرتضی، (1384)، نسل زدایی: ساختار عناصر جرم، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 68.
14. روستایی، علیرضا و حقسرشت، میثم، (1392)، بررسي پاكسازي قومي و ژنوسايد فرهنگي به عنوان بعدي از نسلكشي با تأكيد بر انتقال اجباري كودكان، مجله کانون وکلای دادگستری، شمارههای 29 و 30.
15. عبدی، فاطمه، (1396) بررسی نسل کشی در عرصۀ بینالملل، فصلنامۀ علمی – حقوقی قانونیار، دورۀ اول، ص 199.

ج) قانون
16. کود جزا، جریدۀ رسمی1396، مصوب 1260.

د) اسناد بینالمللی
17. اساسنامه محکمۀ جزایی بینالمللی رم.
18. سند عناصر جرایم اساسنامه محکمۀ جزایی بینالمللی رم.
19. اساسنامه محکمۀ جزایی بینالمللی یوگسلاوی سابق.
20. اساسنامه محکمۀ جزایی بینالمللی رواندا.

 

دیدگاه شما