صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اجماع ملی و صفِ واحد جمهوریت

-

اجماع ملی و صفِ واحد جمهوریت

نظام های مختلف سیاسی در جوامع گوناگون وجود داشته/ دارد. بنابر خصوصیات و خواسته های مردم که بستر سیاسی حاکمیت هاست، نظام ها و ساختار های سیاسی بوجود می آید و از کارآیی لازم نیز برخوردار می شود. افغانستان در طول تاریخ معاصر خود نظام های سیاسی مختلف و چند گانه¬ی را تجربه نموده است. گاهی این نظام ها افراطیت نظری و عملی را در جامعه پیاده نموده است که نمونه بارز آن را در دوران حاکمیت گروه طالبان بنام امارت اسلامی افغانستان در میان مردم افغانستان آزموده شده است. شیوه های سخت و افراطی سیاسی با دیدگاه های دیگر ستیزانه شاخص های اساسی نظام سیاسی امارت اسلامی در افغانستان می باشد. برخلاف خواست مردم افغانستان گروه طالبان حکومت و دولت اش را از طریق زور بر مردم تحمیل نموده بود. سازگاری میان بستر حاکمیت و دولتداری در جریان پنج سال حکومت طالبانی دیده نمی شد. مطالبات مردم بها و ارزش نداشت و آنچه مهم بود تعمیل سیاست های قشری یک گروه خاص.
در نگاه سیاسی گروه طالبان، مردم حق نداشت/ ندارد که تأثیر بر سرنوشت خویش داشته باشند. قوانین به عنوان قرارداد میان دولت و مردم را بی بنیاد و تمسخر می نمودند. حکومت را بر اساس سلیقه¬ی افراد تعبیه می کرد که دارای قدرت نظامی و سیاسی بودند. بستر حکومت طالبانی را قانون شکل نمی داد، بلکه خواسته های گروه کوچک که همه چیز جامعه را بر اساس قدرت سیاسی و نظامی در اختیار داشتند. پابندی به پیشرفت جامعه نداشت و در تضاد با شیوه های بودند که منجر به ترقی جامعه می شد. در این نوع دیدگاه سیاسی حکومت در جایگاه تعیین کننده خیر و شر مردم است. حکومت جنبه خادمانه را در میان جامعه ندارد، بلکه مردم باید مشکور صاحبان قدرت باشند و همواره از آنان تمجید و تعریف های چاپلوسانه نمایند. بنیاد دولت در نگاه گروه طالبان مشروعیت و کارکرد مثبت برای مردم نیست؛ زیرا گروه طالبان مردم را تابع مطلق و بدون قید و شرط می داند. تمامی این فرآیند ها با کلی جزئیات آن در کمتر از یک دهه در دوران گروه طالبان اتقاق عملی افتاد و به عنوان پالیسی های دولتِ طالبانی در قالب امارت اسلامی بر سر مردم افغانستان تطبیق گردید.
مردم افغانستان با تمام وجود لمس کردند و آزمودند که گروه طالبان چه نوع حکومت و میکانیزم حکومتداری دارد. با آگاهی تاریخی و با توجه به خواسته ها و ارزش های انسان محور و انسان ساز که در جنبه های مختلف زندگی انسان ها مهم است، اکنون مردم افغانستان بنابر واقعیت های زندگی که دارند از نظام و دولت طالبانی به شدت متنفر اند، و نظام سیاسی را خواهان هستند که در آن آزادی و عزت انسانی شان مورد احترام قرار داشته باشد. مردم افغانستان همانند مردمان سایر کشور های اسلامی خواستار این هستند که نظام سیاسی مردم سالار و قانونی و در عین حال موافق با ارزش های انسانی و اسلامی در افغانستان حاکم باشد. همه مردم افغانستان از اقشار مختلف و در سطوح چندین گانه جامعه، حکومت و دولتی را خواهان است که آرامش، آزادی، امنیت، خدمت به تمامی مردم در بخش های زیر بنای و رو بنای جامعه را وجیبه و مسؤلیت خود بداند. بر شالوده های قانون اساسی کار و عملکرد سیاسی و خدماتی شان را تدارک دهد. از ستم ها و تبعیض های دردناک و تباه کننده در جامعه بپرهیزد و مطابق ارزش های قانونی در خدمت عامه مردم افغانستان قرار داشته باشد. رسیدن به این تمایلات مردم افغانستان با خلق بستر سیاسی مردمی و قانونی امکان پذیر است، نه با سازمان های سیاسی افراطی و کوتاه نگر و دیگر ستیز.
هسته نظام سیاسی جمهوریت بر زمین ملی و نگاه یکسان و مطابق قانون به تمام مردم افغانستان نهاده شده است. سبز شدن و رشد این نطفه نیازمند تلاش های پی گیر نخبه¬گان قدرت و سیاست در جامعه افغانستان است. افغانستان آزاد، مترقی و تهی از جنگ ها و بحران های موجود در گروه یک نظام همه گیر و همه شمول است که سراسر افغانستان را بتواند با توزیع امکانات و پالیسی های عملی عادلانه تحت پوشیش قرار دهد. اینکار با نظام های مردم گرأ که بر استوانه های قانون مستحکم شده باشد وابسته است. نظام جمهوریت عمده ترین شاخص های را با خود دارد و این ظرفیت در نهاد آن موجود است که برای تمامی مردم افغانستان پاسخ های منصفانه داشته باشد. توده های مردم افغانستان در گوشه و کنار این کشور از نظام سیاسی که چنین خصلت های ملی گرایانه داشته باشد حمایت و حفاظت می کند. نخبه¬گان فرهنگی و اقشار مختلف مردم افغانستان دور نظام جمهوریت را قاطعانه حلقه حفاظتی اعمار نموده است و از پایداری این نظام سیاسی به عنوان الگوی سیاسی مداوا بخش الم های افغانستان همواره یاد کرده/ می کند.
خوشبختانه میان مدیران ارشد سیاسی این خاک نیز در قسمت جمهوریت صف واحد و قوی وجود دارد و این مسأله از اجماع ملی برخوردار است. احزاب سیاسی در کشور تقریبا به صورت صددرصد از نظام جمهوریت حمایت و حفاظت می کند و این موضوع بارها از رسانه های جمعی انعکاس جهانی یافته است. اپوزیسیون های سیاسی که نظام جمهوریت این فرصت را صبورانه و با سعه صدر در جامعه مهیا می سازد، در همسوی با خواست سیاسی اکثر قاطع مردم افغانستان از نظام جمهوریت و دولت منتخب و میکانیزم مردم سالاری و انتخابات حمایت می نماید. دانشگاه ها و مراکز بزرگ تعلیمی و تحصیلی در کشور که صادر کنندگان مدیران و گردانندگان جامعه در کشور است، از نظام سیاسی دموکراتیک، قانون مدار و متعادل در کشور پشتبانی می کند. این نظام از منظر این کانون های بزرگ تحصیلی جز نظام سیاسی جمهوریت چیزی دیگری نمی تواند باشد. نیروهای امنیتی و ارتش افغانستان به عنوان ستون های اساسی نظام جمهوریت در استوار نگهداشتن سقف متعالی نظام سیاسی جمهوریت برای همه مردم افغانستان گزینه¬ی دیگریست در راستای اجماع ملی در مورد جمهوریت و نظام سیاسی دموکراتیک در کشور.
زنان به عنوان نیم از پیکر جامعه افغانستان حامی و پشتبان نظام سیاسی جمهوریت اند؛ زیرا جمهوریت تنها چتر سیاسی می تواند باشد که از حق و حقوق و آزادی های انسانی زنان در کشور پاسداری می نماید. در سایه نظام جمهوریت و قانون گرأیی دولت و حکومت است که زنان به ابتدأیی ترین حقوق شان یعنی حق آموختن و آموختاندن می رسند. حقوق شهروندی و تعریف آن به صورت عام برای تمامی توده های مردم افغانستان در بستر نظام جمهوریت و مردم سالار قابلیت دارد از این جهت دیدگاه عام مردم افغانستان در ارتباط به تأمین فضای ناشی از جمهوریت یک فرصت کلی و اجماع ملیست. همچنان تأمین حقوق بشر و حقوق اقلیت های دینی در شرایط که نظام جمهوریت در کشور پایدار و با ثبات باشد امکان عملی داشته/ دارد. نمونه های بارز آن دوستان اهل هنود و سیک است که امروز در موجودیت نظام سیاسی جمهوریت حد اقل از حقوق و امتیازات اجتماعی و سیاسی شان را دارا می باشند.
نظام سیاسی جمهوریت با استوانه های مردمی و قانونی اش و با میکانیزم های مردم محورانه که از راه انتخابات قابل اجرأ است نقطه عطف تاریخ معاصر و کنونی در افغانستان است. بدون تردید فرصت های که منشأ شان موجودیت نظام سیاسی جمهوریت در کشور است بی نظیر و ارزشمند است؛ از این لحاظ جمهوریت و نظام سیاسی مردم سالار از حمایت و پشتبانی مردم افغانستان و اقشار مختلف در جامعه برخوردار است. این نظام سیاسی می تواند راهکار های را برای تداوم و تقویت و نهادینه سازی روحیه ملی در میان لایه های اجتماعی در افغانستان سبب گردد. اجماع ملی که در مورد داشتن و کارآیی نظام سیاسی جمهوریت در میان مردم دیده می شود، صف واحد مردمی را خلق می کند که در پشتبانی از این نظام و در حفاظت از آن، آشکا را دیده می شود. نظام جمهوریت با قابلیت های که برای همه مردم افغانستان مهیا می کند در ترویج و حتی در بسیج سازی و انسجام مردمی در کشور جایگاه ارزنده و مهم را داراست. لذا در این مورد اجماع ملی و صف واحد در سطوح مختلف مردمی شکل پیدا نموده است. 

دیدگاه شما