صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

بازی دوگانه طالبان باکارت دین و قومیت در فرایند صلح افغانستان

-

بازی دوگانه طالبان باکارت دین و قومیت در فرایند صلح افغانستان

پرواضح است که افغانستان یکی از مذهبیترین کشورهای جهان به شمار میرود اما طالبان در سیاست اعلامی خود همواره روی برقراری نظام اسلامی تأکید میکنند. هرگاه میزان دینداری مردم افغانستان را بر اساس تطبیق آموزههای اسلام مانند خواندن نماز، گرفتن روزه و رفتن حج در نظر بگیریم، به جراات میتوان گفت افغانستان ازجمله کشورهای است که در آن بالاترین میزان آموزه های دین رسمی کشور تطبیق میشود. در طول تاریخ معاصر افغانستان دیدهشده است که بارها موضوع دینداری شدید و عقیده مذهبی مردم افغانستان موجب شکست برنامههای نوسازی در این کشور شده است. از سوی دیگر افغانستان ازجمله کشورهای چند هویتی (قومی-زبانی) در جهان است که این مساله همیشه بهعنوان یکی دلایل نارسایی سیاسی این کشور قلمداد میشود. پرسش اینجا است که چرا طالبان همواره در روند صلح افغانستان از کارت دوگانه (دین و قومیت) استفاده مینمایند؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش، لازم به نظر میرسد که جایگاه اسلام و قومیت را در بازی طالبان به شکل جداگانه موردبررسی قرار دهیم.
الف- تأکید روی نظام اسلامی برای فریب جامعه بینالمللی
نمایندگان طالبان همیشه روی این مسأله تأکید میکنند که ما خواهان برقراری نظام اسلامی در افغانستان هستیم. با توجه به اینکه افغانستان یک کشور اسلامی است لذا مطالبه آنان در جامعه بینالمللی تا حدودی مقبولیت مییابد زیرا طالبان در ظاهر امر چیزی میخواهند که شایسته افغانستان است اما درواقع آنها تلاش میکنند با این ترفند نظام موجود را بهعنوان نماد ضد اسلامی، از صحنه سیاسی افغانستان خارج بسازند. طالبان بهخوبی میدانند که نباید مدل نظام سیاسی خود را به شکل مبسوط تشریح نمایند زیرا در این صورت چیزی چیزی خاصی به دست نخواهد آورد. طالبان همواره در نزد افکار عمومی بهکلی گویی بسنده میکنند زیرا نمیتوانند دلایل واضح و مقنعی ارائه نمایند که نشانگر تفاوت اساسی میان نوع نظام اسلامی طالبان با نظام اسلامی موجود باشد. طالبان در سال 2001 به یکی از منفورترین گروههای تروریستی جهان مبدل شده بود اما طی دو دهه گذشته همواره فریاد اسلامخواهی و برقراری شریعت را سر دادهاند که این امر در نزد افکار عمومی مخصوصاً در کشورهای اسلامی برای آنها مقبولیت ایجاد نموده است در حالی که مردم افغانستان بهخوبی به یاد دارند که طالبان در دوران حاکمیتشان چه نوع جنایات و وحشیگریهای را تحت نام اسلام انجام دادند. طالبان بدون اینکه به شرح و بسط نظام اسلامی موردادعای خود بپردازند همواره به دنبال فریب اذهان عمومی هستند و هر وقت از آنها خواسته میشوند که در مورد تطبیق این نظام اسلامی و حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی وضاحت بدهند آنها بازهم بهکلی گویی میپردازند و میگویند که بر اساس آیات قرآن و احادیث پیامبر اسلام برخورد خواهد شد؛ بنابراین نظام اسلامی و حکم شریعت، ازجمله مؤلفههای کلی گویانه ای هستند که گروههای اسلامگرا مانند طالبان میتوانند در پشت آنها نیات پلید و شیطانی خود را پنهان نمایند.
ب- ادعای برادر بزرگتر بهعنوان صاحب قباله مملکت
با توجه به اینکه قومیت سیاسیترین مسأله در افغانستان به شمار میرود، تنوع آن موجب مشکلات در مدیریت سیاسی کشور شده است. هرچند به گمان اغلب، پدیده قومیت در عصر استعماری مخصوصاً در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به مسأله سیاسی تبدیلشده است اما میزان سیاسی بودن قومیت در کشورها فرق میکند. در کشورهای که بریتانیا پای استعماری خود را در آنجا گذاشته است، رنگ و بوی سیاسی قومیت برجسته بوده است. سیاست اصلی بریتانیا (تفرقه بینداز و حکومت کن) بود و برای اجرایی سازی این سیاست، در تمامی جوامع تحت کنترل و تحت و نفوذ خود به دنبال سیاسی سازی قومیت افتاد. افغانستان در اوایل قرن بیستم مخصوصاً پس از رسوخ عثمانی مآبان در قدرت سیاسی کشور، این پدیده با شدت تمام دنبال شد. محمود طرزی از پیشگامان ناسیونالیسم افراطی قومی در افغانستان به شمار میرود. از آن زمان به بعد، بازی باکارت قومیت درصحنه سیاسی افغانستان به امر معمول تبدیلشده است. طالبان بهعنوان ادامهدهندگان سیاست برتریطلبی قومی در افغانستان، در مجادلات داخلی قدرت همواره روی عنصر قومیت تأکیددارند و خود را نماینده تمام پشتونهای کشور میدانند و از سوی دیگر باورمند هستند که آنها باید بهعنوان برادر بزرگتر در جامعه چند قومی افغانستان پذیرفته شوند که تمامی نظم و نسق لشکری و کشوری به دست آنها رقم بخورد. وقتی به اسامی مقامات بلندپایه حکومت طالبان (1995-2001) نگریسته شود معلوم میگردد که بهغیراز تعداد انگشتشمار و آنهم در پُست درجه چندم، بقیه مقامات رژیم طالبان متعلق به یک قوم بودهاند و همین اکنون مذاکرهکنندگان آنها تقریباً باالعموم از یک قوم نمایندگی مینمایند. ازآنجاییکه طالبان نمیتوانند درصحنه سیاسی افغانستان رقبای خود را بر اساس آموزه دینی از دایره اسلام خارج نمایند، آنگاه به کارت قومیت چنگ میزنند و در مذاکرات صلح و تقسیم قدرت، روی اکثریت و اقلیت جعلی تأکید میکنند زیرا باور دارند که اینگونه موقف گیری آنها، پشتوانه قومی به همراه میآورد و از سوی دیگر برای رقبای خود چالشی ایجاد میکنند که نمیتوانند طالبان را جدای از جامعه پشتونی تصور کنند؛ بنابراین طالبان از کارت قومیت به این دلیل استفاده مینمایند که آنها نمیتوانند در جامعه مذهبی مانند افغانستان، بقیه را از دایره دین خارج بسازند و درصورتیکه همه در دایره مشترک شامل باشند، ادعای آنها برای برقراری نظام اسلامی به بنبست میخورد زیرا اکثریت مردم افغانستان خواهان سکولاریسم و لائیسم نیست پس در این صورت ادعای طالبان برای برقراری نظام اسلامی، برای آنها امتیاز خاصی به بار نمیآورد و آنها درصحنه داخلی باکارت قومیت وارد میشود که در آن زبان و  اسطورههای تاریخی-جعلی از مهمترین ویژگیها و برندگیهای آن به شمار میرود.
بنابراین کارت قومیت کاربرد چندپهلو دارد که هم برای برخی تکنوکرات ها و هم برای گروههای تروریستی مانند طالبان از جذبه خاص برخوردار است. هردو گروه با علم نمودن قومیت، خود را بهعنوان نمایندگان و مدافعان بخش از جامعه چند قومی افغانستان میدانند درحالیکه درواقع هر دو گروه به دنبال تأمین منافع فردی و گروهی خود هستند و حمایت کامل گروههای قومی را که آنها مدعی آنها هستند، به همراه ندارد. از توضیحات بالا میتوان چنین نتیجه گرفت که طالبان بهصورت مشخص در جامعه بینالمللی و افکار عمومی جهانیان از کارت اسلام (ادعای برقراری نظام اسلامی) بهعنوان ابزار فریب و کلیگویی استفاده مینمایند. با توجه به این که کارت اسلام درصحنه داخلی افغانستان عین مفهوم خارجی آن را ندارد، طالبان از کارت دیگری به نام قومیت استفاده مینمایند و برای تحقق این هدف خود، طالبان هیچگاه حاضر نخواهند شد که در افغانستان با یک هویت واحد (جمهوری اسلامی یا هر نام دیگری) وارد مذاکره شوند و طالبان کوشش میکنند با این ادعا که آنها نماینده تام جامعه پشتون هستند، با رهبران قومی و سیاسی تاجک، هزاره و ازبک بهصورت جداگانه وارد تعامل شوند تا از این طریق هم آنها را به نحوی امتیاز داده باشند و هم خود نقش برادر بزرگتر را برای رتقوفتق امور حفظ نمایند.

دیدگاه شما