صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فصل تازه بمب‌گذاری‌ها بوی نسل کشی می‌دهد

-

فصل تازه بمب‌گذاری‌ها بوی نسل کشی می‌دهد

آن چه که از استقرارصلح پایدار دولت و مردم افغانستان رنج میبرند، فقدان و نبود همکاری کشورهای منطقهای در قبال مذاکرات و سیاستهای چند دست قدرتهای منطقهای در افغانستان از موانع اصلی در برابر حل منازعه از طریق گفتوگو است. بنابراین، کنارهم آوردن مواضع مختلف و ایجاد یک اجماع بر سر مذاکره از چالشهای اصلی فراراه تحقق پروسۀ گفتمان صلح است. در حالی که در کذشته، مذاکرات مستقیمی میان دولت و طالبان صورت نگرفته، بازیگران بین المللی نیز نتوانستند حداقل مجراهای ارتباطی ثابتی را از طریق میانجیگری بین طرفین به وجود آورند و در ایجاد «دفتر بی طرفانه» برای انجام گفتوگوها ناکام شدند. بنابراین، فقدان یک الگوی روشن و آجندای مشخصگام به گام برای حل منازعه که تمام طرفها روی آن توافق داشته باشند و همچنین اختلاف بازیگران داخلی و خارجی، هرگونه پیشرفتی برای حل منازعه از طریق گفتوگو را به چالش میکشد. طالبان با دولت گفت وگو نخواهد کرد، مگر این که در میدان جنگ تضعیف شوند و از سوی حامیان منطقه ای شان برای حاضر شدن به میز مذاکره تحت فشار قرارگیرند. تلاشها برای مذاکره با طالبان به موفقیت نخواهد رسید، مگر اینکه حامیان منطقهای این گروه، به ویژه پاکستان، همکاری کنند. اکثر طرفها، به ویژه واشنگتن دی سی، بر این باورند که فشار بیشتر بر پاکستان برای آوردن طالبان بر سر میز گفتوگوهای استقرارصلح کمک خواهدکرد. هر نوع گفتوگو در هر سطح و مکانی، در مراحل اولیه ضروری است تا راه را برای مذاکرات ساختارمند و رسمی تر هموارکند، یعنی پیش شرطها و پیش نیازهای تحقق صلح پایدار فراهم گردد. بنابراین، ترکیبی از هر دو راهبرد استفاده از زور و تلاش برای مذاکره، بهترین راهکار برای آوردن طالبان بر سر میز مذاکره است. مذاکرات موفقانۀ صلح با نتیجۀ قابل قبول در افغانستان، مستلزم آن است که تا تمام تلاشها برای انجام مذاکرات، شفاف و آشکار باشند. تلاشهای دولت برای مذاکرات باید با اصلاحات و بهبود حکومتداری خوب، تأمین فرصتهای شغلی، تأمین امنیت و ترویج حاکمیت قانون همراه باشد تا عوامل داخلی شورشگری از بین برده شود. تلاشهای دولت برای مذاکرات باید با دیپلماسی منطقهای فعال همراه باشد تا عوامل خارجی منازعه را مدیریت کند. بنابراین، سیاست ایالات متحده نباید کشورهای همسایه را که از قبل در مورد نفوذ آمریکا در افغانستان نگراناند، تحریک کند. دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان برای اعتمادسازی، باید از خود ارادۀ سیاسی برای مذاکره نشان دهند و قابلیت خود را در پیروی از هرگونه نتیجه مذاکرات احتمالی مشخص سازند. برای تعریف و مشخص کردن آجندا، جزئیات، مراحل و مکانهای مذاکره، در مراحل اولیۀ مذاکره باید یک مجرای ارتباطی ثابت به وجود بیاید. از اینکه مذاکرات مستقیم در وضعیت کنونی دشوار به نظر میرسد، برای ایجاد یک مجرای ارتباطی اولیه میان طرفها، مشخص کردن یک میانجی از سوی بازیگران داخلی و خارجی ضروری است. (ابراهیمی،1397، 8). بنابراین، همه این دشواریها در پروسۀ گفتمان استقرارصلح با گروه طالبان وجود دارند، اما گذشته از اینها تحقق صلح پایدار به بُن بستی سیاسی و واقعی خویش رسیدهاند، زیرا گروه تروریستی طالبان، اساساً باور و معتقد به تحقق صلح نیستند و هیچگونه الزامات و پایبندی خویش را در قبال مفاد موافقتنامه آوردن صلح در افغانستان را رعایت نکرده است. یکی از مهمترین و اساسیترین مؤلفهها و شاخصهها در جهت استقرارصلح پایدار پرهیز از هر نوع جنگ، منازعه و خشونت است که گروه تروریستی طالبان باورمندی به کاهش خشونتها و حملات تروریستی و آتش بس را در منظومه فکری خویش ندارند و این امر خود به خود منجر به قتل عامها و کشتارهای هدفمند، سیستماتیک و نسلکشی شده است و امروزه گروه تروریستی طالبان با صراحت تمام و با خشنترین وجه ممکن این عمل نسلکشی را ادامه میدهد و در قبال جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت هیچگونه مسؤولیت را هم نمیپذیرند. بنابراین، باید نتیجه گرفت که پایان همۀ جنگها، منازعات طولانی مدت و رفتارهای خشونت آمیز و ضد انسانی، گفتوگوها و مذاکرات جهت دستیابی به استقرارصلح پایدار است و روزی باید همۀ جنگها، منازعات و خشونتهای انسانی به پایان برسند و زمینهها و بسترهای تحقق صلح پایدار و جامعۀ عاری از خشونت برای زیست مسالمت آمیز انسانی فراهم گردد.

دیدگاه شما