صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سناریوی سقوط ولسوالی‌ها، « وارد کردن هزار زخم بر بدن فیل»

-

سناریوی سقوط ولسوالی‌ها، « وارد کردن هزار زخم بر بدن فیل»

دستکم طی یک ماه اخیر بدینسو، ولسوالیها در نقاط مختلف کشور یکی پی دیگری به تصرف طالبان در میآید، ولایتهای ارزگان، فاریاب، غزنی و بغلان بیشترین سقوط ولسوالیهایش را در سطح کشور طی این مدت شاهد بوده است. شاید به ظاهر امر سقوط یک ولسوالی در کل جغرافیای کشور از منظر نهادهای امنیتی چندان چشمگیر به نظر نرسد؛ اما ادامه این روند میتواند چالش جدی فرا راه جمهوریت در کشور خلق کند، در هفتهی اخیر، به شمول ولسوالی دولت آباد در فاریاب، حد اقل سه ولسوالی در کنترل طالبان در آمده که اگر دقت صورت گیرد آمار تکان دهنده به نظام جمهوریت و مردم محسوب میگردد. همینطور اگر بی پروایی و غفلت مقامات امنیتی در قبال سقوط ولسوالیها همچنان پا برجا باشد در هر هفته اگر یک ولسوالی سقوط کند، مجموعا آمار تکاندهندهی را در پایان ماه شاهد خواهیم بود.
تا کنون پاسخ نهادهای امنیتی به این سقوطهای پیهم، « عقب نشینی تاکتیکی» عنوان شده است؛ اما دقیقا منظور از چنین عقب نشینی در این بازه زمانی به صورت درست تعریف و مفهوم نگردیده است. در حالیکه طالبان سر شار از غرور «فتح» در حال تدارک حملات جدید اند، این عقب نشینی تاکتیکی کدام راه جدیدی را به روی نیروهای امنیتی میگشاید که در پی آن بتوانند ساحه را از تصرف آنان بازپس گیرند؛ علاوتا به دستاوردهای قابل توجه بیشتری دست یابند، عقب نشینی تاکتیکی باید این مفهوم را افاده نماید ورنه به کار بردن این جمله صرفا یک توجیه در جهت غفلت وظیفوی به حساب میآید. نهادهای امنیتی و مسئولین نظام باید بدانند که با سقوط هر ولسوالی، به همان میزان جغرافیا و قلمرو نفوذ دولت کاهش مییابد، در هر ولسوالی دهها هزار نفر ساکن اند که هر کدام پایههای اقتدار نظام به حساب میآیند، از دست رفتن یک ولسوالی باعث می گردد که این جغرافیا و این نفوس مردمی، در کنترل و اختیار طالبان قرار گیرد و به همان میزان دولت نفوذ اش را از دست دهد، این یک امر واضح است که مشروعیت هر دولت در جهان کنونی از دل جامعه و محدوده قلمرو آن میجوشد وقتیکه قلمروها روز به روز کمتر گردد و نفوس این کشور نیز از کنترل دولت خارج گردد، تنها نظام و ساختار موجود آن نمیتواند به سان یک دولت مقتدر در کشور باقی بماند.
از سوی دیگر با از دست رفتن هر یکی از ولسوالیها، جنگ روانی حامیان پشت پرده تروریزم نیز وسعت یافته و با نشر و پخش افواهاتی همچون اینکه «دولت ولسوالی ها را بدون درگیری واگزار می کند، قرار است فلان ولایات به طالبان تحویل داده شود» و ... میتواند به شدت به وجهه نظام آسیب زده و آن را در افکار عامه تضعیف نماید. هم اکنون بیش از بیست ولسوالی در تصرف طالبان قرار گرفته است که این خود به اثر گذر زمان و کم توجهی مقامات امنیتی به این آمار بلند رسیده است، بیشتر از این اگر این روال ادامه یابد، زنگ خطر جدی به کل نظام و دستاوردهای موجود را خواهد نواخت. با وجودی که سربازان خطوط نبرد، انگیزه دفاع از این جغرافیا را دارند؛ اما عدم اکمالات تسلیحاتی و عدم حمایت از طریق سائر قوتهای همکار سبب میگردد که این ولسوالی ها یکی پشت دیگری سقوط نماید. همه می دانیم که سربازان خطوط نبرد به مسائل سیاسی جاری مبنی بر اینکه پروسه صلح به کجا رسید، دست های مداخله گر در آن چه میکند آیا توافق صورت میگیرد یا خیر و ... هیچ اهمیتی نمیدهند، آنان تعلیم یافته اند تا تحت هر شرایط از این آب و خاک دفاع نمایند و نیروهای مزاحم را در هر قالبی که باشند از پا در آورده و امنیت مردم را تأمین نمایند، در این مورد هیچ ملاحظهی را نمی پذیرند؛ اما کم توجهی مقامات امنیتی در تجهیر و حمایت آنان باعث میگردد که روز به روز جغرافیای بیشتری از دست برود.
طالبان پیش از این، محور توجه شان بر تصرف ولایات متمرکز بود، چندین حمله بر ولایات را در نقاط مختلف کشور به راه انداختند به مدت کوتاهی موفق هم شدند که این ولایات را در اخیتار داشته باشند؛ اما با رشادت نیروهای قهرمان امنیتی، این سناریوی شان ناکام ماند و این گروه رو سیاه از مراکز ولایات متواری شدند. چنانچه از هدفمندی سناریوهای ایجاد شده متوجه میشویم، طالبان در این حملات نقش ویژه ندارند؛ بلکه برخی از استخبارات کشورهای همسایه و منطقه توسط کارکشته ترین مقامات نظامی برای این گروه کروکی و نقشه میکشند تا زمینههای پیشرفت نظامی طالبان را فراهم نمایند. از این رو، چون نتوانستند به تصرف ولایات موفق باشند، تغییر شیوه داده و تمرکز شان بر ولسوالی ها سوق یافته است. این تاکتیک در زمان جنگهای مجاهدین بر علیه حکومت داکتر نجیب نیز اجرایی میشد، آی اس آی پاکستان راهکار « وارد کردن هزار زخم بر بدن فیل» را در دستور کار قرار داده بود، این مورد به گونهی بود که نظامیان پاکستانی با توجه به قدرت نظامی شوروی، از رویارویی در حد وسیع با آنان هراس داشت؛ زیرا مجاهدین افغان تا آن حد از تواناییهای رزمی برخوردار نبودند که بتوانند در مقابل ارتش قدرتمندی همچون شوروی بایستد، از این رو به مجاهدین افغان به صورت پراکنده در سطح کشور ماموریت داده بود که متناسب با موقعیت هر ساحه میتوانند ضربات کم و در حدو توان را به عاملین حکومت نجیب الله و نظامیان شوروی وارد سازند.
همانند حال حاضر، تاکتیک اجرا نمودن آن، شبیه به همین تصرفات خرد و ریز کنونی ولسوالی و قریه جات بود، در هر نقطه که توان اجرای عملیات داشتند دریغ نمیکردند، قطع برق نیز زیر چتر همین نظریه اجرا میگردید، کابل مدام در تاریکی بود، پل ها و معابر عامه به شدت تخریب میگردید؛ اما رفته رفته از هر سو بر بدن فیل یک زخم وارد کردند تا باعث گردید در فرایند زمانی نه چندان طولانی، حکومت را با شکست مواجه ساخت و خود زمام امور را به دست گرفتند که نتیجهی بعد از آن را هم ما شاهد بودیم که جنگ داخلی بدتر از آن جنگ در گرفت و باعث قتل و کشتار و آوارگی صدها هزار نفر شد. شباهتهای تاکتیک جنگی در مقایسه با همدیگر نشان میدهد که آی اس آی پاکستان در آستانه خروج آمریکا دقیقا همان روش سابق را به پیش گرفته است، از این جهت است که طالبان سرمست در غرور فتح، به صورت جنون آمیز ولسوالی ها و قریه جات را هدف قرار داده اند و تا کنون موفق هم بوده اند. بنا بر این، دولت هم به عنوان یک نهاد مشروع ملی که بر شیرازههای ذهن و باورهای مردم مشروعیت اش استوار است باید به فکر خانه تکانی جدی در رأس قوای مسلح بیافتد، این خانه تکانی به گونهی نباشد که تعدادی برکنار گردیده و عدهی دیگر جاگزین گردد؛ بلکه در یک بر آورد جدی از توانایی ها و انگیزههای مقامات بلند پایه و متوسط امنیتی، سعی گماردن آنان به پستها و وظایفی نمایند که توان اجرای آن در وجود آنان محسوس است، این بر آورد توانایی از ابعاد گوناگون روحی – روانی گرفته تا میزان توانایی فیزیکی و مسلکی به صورت جدی ارزیابی گردد. در کنار آن تعهد به نظام که اکثریت قاطع این نیروها دارند نیز باید درجه بندی گردیده و در همان چارچوب به آنان مسئولیت های امنیتی سپرده شود. بر علاوه رساندن کمکها به موقع در خطوط نبرد نیز به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد، طالبان با حمله به یکی از کروکی های یاد شده تمام توان نظامی شان را از سطح کشور جمع نموده و متوجه هدف مورد نظر می نمایند و در نتیجه دستاورد هم دارند، چند فرد نیروهای امنیتی در یک ولسوالی با کمترین تجهیزات چگونه در برابر سیل خروشان چنین تهاجم ها مقاومت نمایند، در نهایت، قبل از اینکه سنارویوها به تحقق پیوندد و اهرم ها از چار سمت کشور قلمرو نظام را مورد تهدید قرار دهد باید به فکر چاره اندیشی بود که راهکار آن ریشه در باورهای رئوس نظام به حفظ جغرافیا و قلمرو دارد، ورنه این معضل همچنان ادامه دارد.

دیدگاه شما