صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سقوط‌های معنی دار، دولت تکانی به خود بدهد

-

سقوط‌های معنی دار، دولت تکانی به خود بدهد

جنگ افغانستان بیش از هر زمان دیگر در آستانه برگزاری مذاکرات صلح از حالت غیر عادی خارج گردیده است، از منظر فیزیکی و روانی فعالتر و شکننده تر از قبل گردیده است. با گذشت هر چند روز، سقوط یکی از ولسوالیها به گوش میرسد، هرچند در ماهیت جنگ کنونی کدام نقطه قوت و وضعیت برتری نظامی در جبهه طالبان مشاهده نمیگردد، کماکان همان سلاحهای روی شانه و راکت اندازها که طی دو دهه تا کنون به آن دسترسی داشتند به کدام اسلحهی پیشفرته تر و خاص هم دسترسی نیافته اند؛ اما سقوط معنی دار ولسوالیها بیش از هر زمان دیگر شکاکیت را در ضمیر هر فرد تقویه میکند. چرا طی دو دهه و پیش از اعلان خروج نظامیان بین المللی خبرهای «سقوط» موجود نبود و در تیتر رسانهها قرار نمیگرفت، در همان زمان هم تنها قوای مسلح افغان در خطوط نبرد با تروریزم قرار داشتند، این مهم از سال 2014 بدینسو عمدتا توسط نظامیان افغان مدیریت و کنترل میگردد؛ اما تا این پیمانه خبرهای نگران کننده که جامعه را دچار و حیرت نماید مخابره نمیگردید در این میان موضوع قابل نگرانی، عقبنشینی نیروهای دولتی از مناطق، قرارگاهها و ولسوالیها است. شکی وجود ندارد که قوای مسلح کشور که در صفوف مقدم میرزمند، رشادتهای غیرقابل اغماض از خود نشان میدهند. سقوط پیهم ولسوالیها شاید یک ترفند جنگی یا تاکتیک نظامی درازمدت باشد، اما تبعات آن برای دولت سنگین است. شهروندان کشور که اساس و زیربنای مشروعیت نظام محسوب میگردد به چنین تاکتیک و رویهی جنگی موافق نیستند، دوام تاکتیکهای اینچنینی، باعث میگردد که تروریزم بیش از هر زمان دیگر به موفقیتهایی نائل آید و به همان میزان و بیشتر از آن سوء ظن مردم نسبت به نیتهای خیر خواهانه دولتمردان بیشتر گردد. این ترفند باعث تقویه جنگ روانی طالبان و زمینهساز پیشرفتهای بیشتر آنان در این جغرافیا میگردد، هم اکنون برخی از چهره های سیاسی و رسانهها که به صورت خواسته و نا خواسته مددگار جنگ روانی طالبان اند به طور وسیع و گسترده به تبیلغات منفی بر علیه دولت دامن میزنند و تا حد قابل توجهی توانسته اند ذهنیت های منفی نگر شهروندان را در قبال دولت منفی تر نمایند، جملاتی همچون « دولت پروژهی»، « حلقه چند نفره»، « تسهیل کنندهگان پیشرفت طالبان» جدیدا وارد ادبیات برخی رسانه ها شده است که نشأت گرفته از همین کم کاریها و غفلت ورزی در میادین نبرد است. قوای مسلح کشور در جریان ماه می میلادی که حملات طالبان به مواضع دولت اوج گرفت، در دفاع از اراضی تحت کنترل دولت موفقانه عمل کردند. با این حال سقوط ولسوالیها و قرارگاههای نیروهای امنیتی گمانه زنی های منفی و شک را نسبت به اعمال رئوس بیشتر میسازد.
بخشی از عقبنشینیهای نیروهای دولتی ممکن تاکتیکی و به هدف جلوگیری از تلفات غیرنظامیان و ارتش و نیروهای پولیس صورت گرفته باشد؛ اما توده های اجتماعی و کثیری از سیاسیون و رهبران احزاب و اپوزیسیون نمیتوانند این مورد را درک نمایند، از منظر آنان میدان جنگ، میدان شکست دادن و تصرف کردن است، اگر دولت با این همه طول و عرض اش نتواند در برابر چند فرد تفنگ به دست ایستادگی نماید، افت جدی در فلسفه وجودی شان آشکار است، کتلههای اجتماعی یاد شده وضعیت موجود را نمیتوانند فراتر از این قاعده تحلیل و بررسی نمایند. از نگاه عینک واقع بینی هم اگر به موضوع سقوط نگریسته شود جای سئوالات مهمی در این میان خالی است، در برخی از مناطق حتا گزارش شده است که نیروهای دولتی بدون درگیری شدید از مراکز ولسوالیها پا بیرون کشیدهاند. در جاهایی نیز اتفاق افتاده است که نیروهای دولتی پس از مدتها محاصره، مجبور به عقبنشینی شدهاند که تاکتیکی بودن آن را نفی میکند.
در برخی ساحات نیز اتفاق افتاده که جمعی برای تسهیل تسلیمی مراکز عمده نظامی به طالبان در نقش ارباب منطقه و میانجی ظاهر شدهاند و به این ترتیب مراکز عمده بدون دردسر به طالبان واگذار شده است. این مسئله نه تنها که تودهها و جامعه را آزرده میسازد، بلکه با توجه به کوک بلند آواز آهنگ « فتح» که از سوی طالبان در بحبوحه آغاز دور سوم مذاکرات نواخته شده است، کمک نموده و جنگجویان این گروه را جسورتر از هر زمان دیگر میسازد. مضاف بر این، جنگ روانی را که هم اکنون طالبان به راه انداخته و خونسردی در اتاقهای فکر نهادهای مدیریتکننده جنگ افغانستان، میتواند روحیه سربازانی را که در خط مقدم جنگ میرزمند، آسیب جدی بزند؛ هرچند تا کنون این نیروها مرام جنگی قابل تحسینی دراند. ویدئوهای نشر شده از سربازان خطوط مقدم جنگ که در کمبود تجهیزات و امکانات لازم به سر میبرند گویای این واقعیت است که آنان باورمندانه در جبهه حق، علیه باطل میرزمند؛ چنانچه در این ویدئوها به صراحت گفته اند که تا آخرین مرمی که در تفنگ شان باقی است نیز ایستادگی و مقاومت خواهند کرد؛ اما توجه مقامات مسئول به صداهای سربازان خطوط مقدم، باید جدی و باورمندانه باشد.
با این حال، رویه «عقبنشینی تاکتیکی» در صورتی که به درستی مدیریت نشود و یا دستکم منطق آن به صورت واضح به مردم و نیروهای خط مقدم نبرد توضیح داده نشود، در درازمدت در حالی که نیروهای بینالمللی در حال اکمال روند خروج هستند، به سود دولت نخواهد بود. در کنار اینکه واگذاری مراکز نظامی ممکن یک «تاکتیک» باشد، در موارد بسیاری اتفاق افتاده است که نیروهای خط نبرد پس از مدتها مقاومت بدون دستگیری و حمایت، ناگزیر به واگذاری مناطق و مواضعشان شدهاند که این وضعیت ضعف مدیریت را در هسته رهبری جنگ افغانستان نشان میدهد.
با توجه به این موارد، نیاز است «مشکوک» بودن واگذاری برخی از مناطق جدی گرفته شود. ماشین جنگی در این روزها بیشتر در شمال و شمال شرق کشور در حرکت است. یکی از دلایل این امر، میتواند سرکوب طالبان در شرق و جنوب باشد؛ اما دلیل دیگر آن، ممکن جدی نگرفتن تهدیدات امنیتی در شمال کشور باشد. حملهای که طالبان در شامگاه سوم جوزا برای تصرف شهر مهترلام لغمان به اجرا گذاشتند، از سوی وزارت دفاع ملی با جدیت پیگیری شد و محمدیاسین ضیا، رییس ستاد ارتش، برای مدیریت جنگ خود را به خط نبرد رساند.
طالبان که پیش از آن ولسوالی دولتشاه لغمان را تصرف کرده بودند، در شهر مهترلام و ولسوالیهای علیشینگ و علینگار شکست سنگین را متحمل شدند.
اما برخورد مسوولان حکومت در مورد وضعیت ولایت سرپل که از مدتی به این سو در محاصره سنگین قرار دارد، نوعی برخورد دوگانه را نشان میدهد. تصرف ولسوالی دولتشاه نیز چنانکه گزارش شد، مشکوک است. برخی به جد این ادعا را مطرح کردهاند که شماری در نقش ارباب منطقه و میانجی زمینه سقوط این ولسوالی را فراهم کردهاند. به همین ترتیب ولسوالی دوآب ولایت نورستان نیز در پی اندکی درگیری، با وساطت میانجیها واگذار شده است؛ بنا بر این پیش از اینکه بحرانهای کشور از دو منظر روانی و فیزیکی تشدید یابد، لازم است که مقامات مسئول تکان جدی به خود داده، آسیبها و پیامدهای ان را بر شمرده و از پیشروی های طالبان جلوگیری نماید و این گروه را بدون ملاحظه با شکست بدرقه نمایند.
در جریان دو ماه گذشته نزدیک به ۲۰ ولسوالی از سوی نیروهای دولتی تخلیه شده است، اما طالبان مدعیاند که با ضرب حملات تهاجمی این ولسوالیها را تصرف کردهاند. در حالی که دولت ضرورت و منطق تخلیه ولسوالیها را هنوز به صورت واضح به مردم اعلام نکرده‌‌ ، گسترش قلمرو طالبان که معنای آن محدود شدن جغرافیای دولت است، به تقویت «روایت فتح» طالبان انجامیده است. این موضوع به نگرانی جدی مردم بدل شده است.
دولت افغانستان همانگونه که مکلف است آرامش روانی و فزیکی را برای مردم فراهم کند، در آستانه خروج نیروهای بینالمللی و نیز پس از آن نیاز دارد تا به جهان ثابت کند که به حیث یک دولت بر سر اقتدار توان دفاع و مقابله با گروه‌‌های برانداز نظیر طالبان را دارد و قابل اتکا برای جهان است. یک باور قاطع این است که صلح افغانستان از میدانهای نبرد میگذرد و جناحی که در میدان جنگ دست بالا دارد، در میز مذاکره نیز قدرت اقناع طرف مقابل و تحمیل خواستههایش را خواهد داشت. از این نظر دولت و نهادهای امنیتی باید هزینههای سقوط ولسوالیها را بلند ببرند و به موازات مدیریت میدانهای جنگ و تقویت مواضع دفاعی خود، در برابر جنگ وسیع روانی و تبلیغاتی طالبان نیز سپر اندازند.

دیدگاه شما