صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سیاهچالی که طالبان در آن غرق شدند

-

سیاهچالی که طالبان در آن غرق شدند

انتظار میرفت که با خروج نیروهای بین المللی، گروه طالبان به جای اینکه آن را یک خلأ امنیتی و نظامی بپندارند و به حملات شان بر ساحات خرد و ریز شدت بخشند، باید با چشمان واقعبین، ظرفیت های بالقوه و بالفعل نظامیان و مردم افغانستان را بر میشمرد و در یک محاسبهی درست، مجاری گفتگو و تفاهم را در دستور کار قرار میدادند، همینکه روند خروج آغاز گردید، طالبان نیز دیوانهوار به سوراخ سنبههای این وطن دست دراز کردند و همانند کسانی که در لانهی زنبور دست اندازی میکند، میخواستند مناطق بیشتر را در تصرف شان در آورده و بعد از کوتاه مدت، تار و پود این مردم را از امکانات رفاهی گرفته تا سیستم معارف و تحصیلات عالی به یغما ببرد؛ اما بیداری مردم و شناخت عمیق آنان از طالبان و طرز تفکر شان باعث گردید تا به صورت خودجوش اسلحه به دست گرفته و این گروه را از ساحات جغرافیایی شان متواری سازند.طالبان پس از تصرف مناطق مختلف و استقرار در آن، اولین کاری که میکنند وضع محدودیت بر نصاب درسی دانش آموزان است تا آنان را مطابق به روحیه خود شان به بار آورند، در برخی از ولسوالیها و قریه جات سرحدی که تحت تصرف طالبان قرار گرفته است بارها گزارش شده است که نصاب درسی پاکستان در مکاتب تطبیق و عملی میگردد، در ولسوالیهایی که از همجواری با این کشور فاصله وجود دارد، برخی مضامینی باعث صیقل دادن و خلاقیت ذهن دانش آموزان میگردد آن را از سیستم درسی حذف نموده و در عوض باورهای افراط گرایی را جا گزین میسازند؛ چنانچه حسام الدین شمس والی بادغیس با نشر خبرنامهی اظهار داشت که طالبان در تمام مناطق تحت کنترل شان مضامین « وطن دوستی و مهارت زندگی» را از سیستم درسی دانش آموزان حذف نموده است، وقتیکه دانش آموزان به عنوان آیندهی این سرزمین در خلأ عرق ملی و وطن دوستی به بلوغ برسند، طبیعی است که نسبت به این کشور احساس تعلق کمتری خواهند داشت و در چنین حالت حد اقل انتظاری که از آنان میرود بی پروایی در قبال سرنوشت خود و وطن شان است و در بدترین حالت، همانند طالبان با اندک اشاره دست به تفنگ برده و ویرانی را بر این سرزمین تحمیل خواهند کرد؛ چنانچه ذهن پاک کودکان فارغ از هر نوع آلایندگی است و هرگونه داده ها که در این سنین به خورد ذهنی آنان داده شود همانند نقوش حکاکی تا ابد ماندگاری دارد؛ مگر اینکه برنامه و فرهنگ سازی حساب شدهی طولانی مدت صورت گیرد تا آنان را دوباره جهت خدمت به مردم و حس وطن دوستی آماده سازد که این کار نیازمند زمان طولانی مدت است.
نیروهایی که در صفوف طالبان در فقدان هدف و برنامهی خاص میجنگند دچار همین خلأ بوده اند، آنان از مهارت زندگی و وطن دوستی چیزی نمیدانند که با این همه تخریب و کشتار، هیچگاه ضمیر و وجدان شان به تکان نمی آید، فقدان وطن دوستی و مهارت زندگی است که این گروه پل و پلچک را ویران مینمایند، تخریب هرگونه تأسیسات عام المنفعه از ساختمان ها گرفته تا پایه های برق و غارت معادن، زرع و قاچاق مواد مخدر و باجگیری از موترهای باربری به امر معمول و بدون محکمه وجدانی در ضمیر آنان به سان یک ارزش جا باز کرده است، فقدان مهارت زندگی است که افراد این گروه از کل مهارت ها در زندگی، صرفا شلیک اسلحه و کشتار سیستماتیک و کارگزاری ماین در محافل جمعی و جاده ها را آموخته اند، مهارت هایی هم اگر به آن دسترسی داشته باشند، چیزی جز تسریع کشتار و جاری نمودن خون را نیاموخته اند، طالبان میخواهند که با حذف این مضامین، نسل نو مناطق تحت تصرف شان را نیز با همین روحیه به بار آورند؛ چنانچه آنان نیز همانند هر فرد دیگر، کودک خردسال با ضمیر پاک و بدون آلایش بوده اند؛ اما نوع تعلیم و تربیت و زاویه جهان بینی شان به گونهی مهندسی گردیده است که تمام امور خیر را در جنگ، کشتار و تخریب ببینند و برای انجام این امر، پاداش جنت الفردوس را نیز توقع دارند، این طمع به خودی خود در آنان جوانه نزده است؛ بلکه نحوه تعلیمات به گونهی بوده است تا آنان را اینگونه مسخ وعدههای دروغینی سازد که نه مبنای وحیانی دارد و نه خرد انسانی آن را میپذیرد، از این رو، مردم افغانستان با درک از این واقعیت و دهها مورد ضد انسانی دیگر که در قاموس طالبان همانند ارزش های بنیادین نهادینه گردیده است به خوبی واقف اند و هرگونه اقدام این گروه را که منجر به تسلط شان بر این جغرافیا گردد سرکوب نموده و تا آخرین رمق حیات به پای این وطن ایستاده و آینده فرزندان شان را در دست یک گروه تندرو و بی برنامهی که لطیف ترین هدف شان ذهن شویی کودکان در جهت تخریب وطن است نخواهند سپرد.
این گروه پیش از این تا این پیمانه، خود را در مواجهه مستقیم با مردم قرار نداده بود تا شانس شان را در برابر « قهر ملت» نیز بیازمایند؛ اما به نظر میرسد که حمله به ولسوالی ها و تصرف سریع السیر، سیاهچالی بود که نیروهای امنیتی برای طالبان حفر نموده بود، اگر به یاد داشته باشیم قوای مسلح کشور، از کاربرد «عقب نشینی تاکتیکی» در سقوط ولسوالیها سخن میگفت، شاید تاکتیک این نیروها چنین بوده تا آنان را یکبار به صورت عملی در ترازوی افکار عامه انداخته و شانس مقبولیت یا طرد شدن شان را در گیر و دار مواجهه بیازمایند؛ اما عطش «فتح» این گروه را چنان تشنه نموده بود که بی مهابا به هر سو چنگ و دندان انداختند و در کمترین مقاومت ساحات مختلف را یکی پشت دیگری تصرف نمودند، این جمله در میان افغان ها معمول است « به تنگ آمد به جنگ آمد» مردم زمانی که متوجه شدند از هر سو در مضیقه به سر میبرند، به صورت خودجوش تفنگ به دست گرفتند و با کمترین تجهیزات توانستند در فاصله زمانی چند روز این گروه را از مناطق شان متواری نمایند.
اکنون از این گیر و دار به این نتیجه میتوان رسید وقتیکه نیروهای مردمی با کمترین امکانات توان شکست طالبان را دارند، قوای مسلح کشور با اینهمه دستگاه عریض و طویل امنیتی، تعلیمات ویژه و تسلیحات پیشرفتهتر به طریق اولی میتوانند هر نیروی مخل امنیت را به سزای اعمال شان رسانیده و عبرت تاریخی بدهند؛ اما آنان در یک محدودیتی هم قرار دارند که به مثابه نیروهای مسلح مردمی دست باز در امر واکنش به طالبان ندارند، این مورد باعث گردیده است تا این گروه آزادانه به اقدامات ضد امنیتی رو بیاورند. به یاد داریم در بحبوحه تعطیلی مذاکرات صلح و آوازه دایر شدن آن در ترکیه، سخنگوی طالبان در مصاحبه با رسانه ها گفته بود که این گروه خواهان نظام اسلامی است؛
زیرا مردم افغانستان این نظام را میخواهند، در این گفتگو طالبان میخواستند ظاهرا خود را در منظر کشورهای جهان یک نیروی مردمی و دارای پایگاه اجتماعی جلوه بدهند؛ اما در حال حاضر طرد نمودن آنان از ولسوالیهای شمالی، این پیام را با صدای رسا تر به جهان مخابره کرد که طالبان از منظر مردم افغانستان نه تنها نیروهای مردمی نیست؛ بلکه افراد مسلحی است که جز سودای تخریب و کشتار به گزینهی دیگری نمی اندیشند.
طالبان با اقدام حمله به ولسوالی ها خود را رسوای افغانستان و جهان ساخت، پیش از اینکه اگر اظهارات مردمی بودن مینمودند، شاید خیلی محرز و برجسته نبود؛
اما هم اکنون طشت رسوایی آنان از بام افتاده است و دیگر نمیتوانند خود را در منظر جامعه جهانی مردمی جلوه بدهند؛ از این جهت سیاهچالی که برای این گروه حفاری گردیده بود دقیق و حساب شده بود، برعلاوه تلفات سنگینی که با شکست شان بر نیروهای این گروه تحمیل گردید، از این به بعد نمیتوانند به دروغ های اینچنینی متوسل شوند.

 

دیدگاه شما